در خبره ها آمده بود که آقای خامنه ای ظاهراً از روند
مذاکرات خرسند نیستند و برای ادامه این مذاکرات تصمیم به تقویت تیم مذاکره کنندگان
گرفته اند. در خبرهای متناقض دیگر ظاهراً حتی این تصمیم تا آنجا پیش رفته که روند
ادامه مذاکرات از وزارت امور خارجه و آقای ظریف ستانده و به دبیر شورای امنیت ملی،
مثل دوران آقای احمدی نژاد، سپرده شود. تا به حال و تا لحظه نوشتن این مطلب،
هنوز این اخبار تایید یا رد رسمی نشده و
لذا مایلم که در این مورد نظر و تحلیل خودم رو عنوان کنم.
هیچ وقت به این قطعیت نرسیده ام که آقای خامنه ای به لحاظ
قلبی و اصولی تمایل به ارتباط عمیق و دائمی با کشورهای دنیا رفع سوء تفاهم ها داشته و مایل هست که
تحریم ها برداشته شده و ایران باید در جهت اعتماد سازی ، مبنی بر این که ایران قصد
و نیت و برنامه ای برای ساخت سلاح هسته ای ندارد پیش برود. تمام اینها را به چند
دلیل فقط یک فرض دانسته و این فرض را حتی رد شده می پندارم. دلایل من:
1- آقای خامنه ای و کشور تحت ولایت
ایشان اگر واقعاً تمایل به پیشرفت و توسعه پایدار و تولید ثروت داشته باشند، سعی
می کنند که در ابتدای امر ارتباط خود را با سایر کشورها بهبود بخشیده و در جهت
توسعه علمی آن هم در همه زمینه ها کوشش نمایند. اما ایران در عمل توسعه فقط در
زمینه هایی از تکنولوژی که کاربرد دوگانه است اهتمام داشته و قدم برداشته است.
واقعاً اگر ایران در زمینه تولید تلویزیون های سه بعدی و بزرگ خانگی به خود کفایی
می رسید چقدر تولید ثروت می کرد؟ اگر به توانایی صادرات لوازم خانگی می رسید، تا
چه حد ارز آوری داشت؟ چقدر تولید شغل انجام می شد و گردش مالی چنین برنامه ای تا
چه حد بود؟ آیا قابل مقایسه با وضعیت الان هست؟ بعضی می گویند که تولید انرژی یک
مسئله استراتژیک است و ایران و هر کشور دیگر دیگری می بایست در این زمینه خود کفا
باشد. فراموش نکنیم که ایران دومین تولید کننده نفت اپک و دومین دارنده ذخایر گازی
است. اگر ایران رابطه خوبی با کشورهای غربی می داشت و می توانست این نفت و گاز خود
را مثلاً به طور کامل به کشورهای اروپایی صادر کند، در حقیقت ایران کلید گرم کردن
تمام اروپا را در اختیار می داشت. کدام یک از این دو استراتژیک تر است؟ کدام یک به
ایران قدرت و اعتبار بیشتری می داد؟ انرژی هسته ای یا تولید و صادرات حداکثری نفت
و گاز به اروپا و کشورهای غربی؟ آیا ایران به واقع از دنبال کردن برنامه هسته ای فقط
تولید انرژی است؟
2- ایران دشمن کم ندارد. با ماجرا جویی
ها و لفاظی های سران این کشور ، خیلی ها در دنیا میانه خوبی با ایران ندارند.
قراردادن همه گزینه ها بر روی میز که لقلقه زبان آمریکایی ها شده ،خود گواه آن است
که ایران قویاً و هر روزه به حمله نظامی
تهدید می شود. سران جمهوری اسلامی به جای کم کردن از تنش ها و آرام سازی فضای
عمومی، خود به این فضای ملتهب دامن زده و هر روز بر طبل دشمنی می کوبند. در چنین
محیطی، آیا بدیهی و قابل حدس نیست که ایران دنبال قدرتمند ترین سلاح های روز دنیا
باشد؟ توجه داشته باشیم که ایران نه خود در زمینه تولیدات نظامی پیشرو است و نه
حتی در قبال پول نقد، توانایی خرید های نظامی سنگین و با تکنولوژی روز دنیا را
داراست. عقل سلیم در چنین شرایط بلبشویی چه حکم می کند؟ بمب هسته ای!!!
3- بعضی می گویند که داشتن بمب هسته ای
دلیلی بر طولانی شدن عمر یک حکومت نشده و لذا از این نتیجه می گیرند پس جمهوری
اسلامی هم برای تطویل عمر خود نیازی به چنین بمبی ندارد و نتیجه اینکه تولید چنین
بمبی جزء برنامه های نظامی ایران نیست. برای این گفته هم کشور شوروی سابق را مثال
می آورند که علی رغم در اختیار داشتن یکی از قوی ترین زراد خانه های هسته ای دنیا،
باز هم از هم پاشیده شده و چنین قدرت نظامی و هسته ای دلیلی برای حفظ شوروی نبوده
است. یک نکته در چنین استدلالی مغفول می ماند. شوروی نه در یک حمله نظامی و خارج
از مرزهای خود، بلکه در درون خود گسسته شده و فرو پاشید. بمب هسته ای به هیچ عنوان
و برای هیچ کشوری کاربرد داخلی ندارد. برای مبارزه با مشکلات داخلی و سرکوب قیام
ها و اعتراظات داخلی، راه حلهای دیگری وجود دارد که آن را هم سران جمهوری اسلامی
به خوبی بلد هستند و به یقین از چنین دندان هسته ای برای مبارزه با ملت خود ایران
استفاده نخواهند کرد. اما این سلاح یک نقش بازدارنده بسیار قوی خواهد بود برای
جلوگیری از حمله کشورهای قدرتمند. فراموش نکنیم که خطر حمله نظامی از طرف قوی ترین
ارتش جهان، آمریکا تا به این لحظه هرگز به یک کشور هسته ای و دارنده بمب هسته ای
حمله نکرده و حتی فکر درگیری با چنین کشوری را هم نداشته است. پس سران جمهوری
اسلامی و شخص آقای خامنه ای محروم از سلاح های متعارف و به روز و محروم از در
اختیار داشتن یک ارتش مسلح و قوی، چرا نباید دنبال بمب هسته ای باشند؟
این سه البته دلایل
و قرینه هایی بود بر اینکه ایران نیاز به بمب هسته ای دارد. حال چه دلیلی وجود
دارد که ایران عملاً در مسیر تولید چنین بمبی قرار گرفته و واقعاً در جهت ساخت
سلاح هسته ای قدم بر می دارد؟ دلیل اول اینکه کشوری که از توانایی تولید حداقل های
صنعتی محروم بوده، توانایی ساخت یک خودرو بی عیب و یا حتی کم عیب را نداشته، علی
رغم در اختیار داشتن مساحت بسیار زیاد زمین کشاورزی، هنوز به دلیل عقب بودن در
تکنولوژی کشاورزی از تامین غذای ملت خود عاجز است، کشوری که علی رغم تولید سنگین
نفت، مجبور است سالیانه درصد مهمی از نیاز داخلی خود به بنزین را از خارج تامین
کند، کشوری که دانشگاه های آن در دنیا در ردیف آخرین ها هستند و کشوری که رتبه اول
فرار مغزها و نخبه ها را داشته و در عمل تهی از سرمایه انسانی شده است، به یکباره
در یک زمینه خاص، انرژی هسته ای ، پیشرفت می کند، نباید به این توسعه و پیشرفت یک
سویه و بی بدلیل و بدون داشتن نشانه و قرینه مشکوک بود؟ ما نمی توانیم یک سوزن چرخ
خیاطی تولید کنیم اما قادریم مدرن ترین سانتریفیوژهای غنی سازی اورانیوم را
بسازیم، عجیب نیست؟ اگر قسم خورده ایم که در این یک زمینه جزو کشورهای برتر باشیم،
پس حتماً نیتی پشت آن است، نیست؟
با فرض تمام
مفروضات فوق، آقای خامنه ای برای مذاکرات هسته ای آیا به واقع ارزشی قائل است؟ آیا
اصولاً ایشان تمایل دارد که از غنی سازی دست بردارد و راه بازرسان را برای جستجو
در هر نقطه ای از این خاک که خواستند هموار کند؟ آیا اگر خواستند از خود بیت
بازدید کنند ایشان راضی خواهد شد؟ آیا درهای فردو و پارچین، تو مرکز بزرگ نظامی را
به روز بازرسان باز خواهد کرد؟ من که فکر
نمی کنم. آقای خامنه ای و پشت سر ایشان سپاه پاسداران بیش از 15 سال وقت و انرژی و
هزینه را به یکباره و زیر فشار این کشورهای خیلی خیلی بد کنار نخواهند گذاشت. بدلی
هم اگر هست، فقط برای کاستن از فشار داخلی و آماده کردن این کشور برای تحریم های
بسیار سخت تر و شعب ابیطالب ساختن کل ایران است. مردم ایران باید آمادگی هر گونه
فشار و سختی را در آینده داشته باشند، چه از بیرون و ناشی از تحریم ها و چه از
داخل ناشی از سرکوب های سپاه و بسیج!! پس اگر نرمش قهرمانانه ای قرار است صورت
گیرد:
1- باید به نام آقای خامنه ای تمام شود.
هیچ کس در این کشور نباید محبوب تر از ایشان باشد.
2- باید محدود و کنترل شده باشد. این
مذاکرات نباید به سر انجام برسد. بهانه هایی مثل این که غربی ها قابل اعتماد
نیستند یا آنها دروغ می گویند یا آنها به تعهدات خود عمل نکرده اند از مدت ها قبل
بر سر زبان آقای خامنه ای و جناه اصول گرا بوده است. این ها همان کلماتی است که
فردای به هم زدن توافق نامه ژنو از طرف سران جمهوری اسلامی بیش از پیش خواهیم
شنید.
پس آیا می شود
مذاکرات را به حال خود رها کرد؟ به طور قطع آقای ظریف و شخص خود آقای روحانی از
عواقب تحریم ها مطلع تر از هر کس دیگری بوده و واقعاً سعی در پیش برد مذاکرات
دارند. آیا باید به آنها این اجازه را داد که تا هر کجا می خواهند بروند و آشتی
کنند؟ خیر! در تیم مذاکره کننده وزارت خارجه دو یا سه نفر نماینده مستقیم از طرف
رهبر انتخاب شده و حاضرند. ایشان علاوه بر گزارشات رسمی که از طرف آقای ظریف می
گیرد به طور لحظه ای و ثانیه ای در جریان مذاکرات قرار می گیرد. بنا به قولی یکی
از این نماینده ها شخص آقای عراقچی ، معاون آقای ظریف است، و می دانیم که ایشان از
همان ابتدا در تمام جلسات حضور داشته است. آیا با وجود چنین نماینده از طرف آقای
خامنه ای و به قرار اطلاع افراد دیگر، نیازی به ترمیم چنین ترمیمی وجود دارد؟ می
دانیم که این عوض کردن و یا تقویت تیم هسته ای برای ایران بدون هزینه نخواهد بود و
سیگنالی است که غربی ها فکر کنند ایران در سیاست خود قصد تجدید نظر را خواهد داشت.
این را بهتر از هر کسی شخص آقای خامنه ای می داند. پس با علم به این موضوع، باز هم
قصد افزایش نمایندگان خود را خواهد داشت؟ من که دلیلی نمی بینم.
لذا با کنار هم
قراردادن قطعات مختلف این پازل هسته ای، لااقل من به این قطعیت رسیده ام که در تیم
مذاکره کننده هسته ای ایران هیچ تغییری
حداقل در کوتاه مدت نخواهیم داشت و تمام اینها فضا سازی جناه اصولگرا است
برای پرت کردن افکار عمومی ، حال آنها چه چیز را می خواهند پنهان کنند و با این
بازی ها حواس ها را به سوی دیگری منعطف می کنند، باید منتظر بود. در آینده در این
مورد بیشتر خواهم نوشت.