امیر هستم. در این وبلاگ سعی می کنم سخنان سیاست مردان ایرانی را به چالش بگیرم. سیاسیون ایرانی نیاموخته اند که مردم رعیت و ملک آنها نیستند و آنها می بایست در مورد سخنان و رفتار خود در پیشگاه ملت پاسخگو باشند...
۱۳۹۸ فروردین ۱۳, سهشنبه
۱۳۹۸ فروردین ۱۲, دوشنبه
فاجعه تا کجا...
معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی تبریز:
تعداد مسموم شدگان با الکل در آذربایجان شرقی به ۲۴۰ نفر رسیده است.
۱۰ نفر جان خود را از دست دادند.
سه نفر بینایی خود را از دست داده اند و افرادی نیز دچار مرگ مغزی شده یا در بخش ICU بستری و دیالیز شدند.
چه اتفاقی در این مملکت باید بیافتد تا مسئولین و مقامات به شکست یک سیاست انکار و محدود سازی خود پی ببرند؟ فاجعه تا کجا باید ادامه پیدا کند؟! جان انسانها چقدر برایتان بی ارزش است...
روز 12 فروردین، روز ننگ یک ملت...
به مناسبت 12 فروردین، روز همه پرسی جمهوری اسلامی:
1- انتخابی بین جمهوری اسلامی و هیچ! مشخص نیست گزینه دیگر این انتخاب چیست؟
2- جمهوری اسلامی یعنی چه؟ چه هویت و چه معنایی داشته و رای دهندگان به آن دقیقاً به چه چیزی رای داده اند؟ نظامی که هنوز مشخص نیست چه هست و قانون اساسی اش چه خواهد بود، جز یک اسم و نام چه هویتی داشته که مردم به آن رای داده اند؟
3-گیرم که مردم 40 سال پیش نظامی را می خواستند و به آن رای هم داده اند، مردم 40 سال پیش چه حقی دارند که در مورد مردم حال حاضر تصمیم بگیرند؟ (صلوات حاضرین!)
4- مردم چطور می توانند رای آن روز خود را پس بگیرند؟ آیا وظیفه ملت فقط تزیین این همه پرسی های حکومتی است؟!
فریاد از این همه بصیرت...
یکی محبوب کاندیدای شکست خورده ریاست جمهوری است، با او دست می دهد و کفتگو می کند و عکس میگیرد و ابراز خوشحالی می کند که پیروز شود، اما از بی آبرو ترین ها می شود و سرو شکل و قیافه و حتی کنسرتش از سر بی بندوباری و هرزه گری موجب اعتراض بسیاری از مردم محلی کشور همسایه می شود.
دیگری مغضوب صدا و سیما و رهبری می شود، ربنایش را پخش نمی کنند و صدایش را خفه می کنند و در این وانفسای گرفتاری های مردم، علیه اش برنامه می سازند و پخش می کنند، آن هم زمانی که دیگران قدرش می دانند و جایزه اش می دهند و تقدیرش می کنند.
فریاد از این همه درایت و بصیرت، ...
سیل آمد، اما ظهور نزدیک نیست!
مرکز مهدویت حوزه علمیه قم: "بارانهای سیلآسای ایران دال بر نشانه ظهور نیست."
چه خوب و عالی، مرکزی تخصصی به دستور مقام رهبری در سال 79 تشکیل می شود و بودجه میلیاردی می گیرد و ماحصل آن می شود که اولویت این روزهای مردم را به خوبی درک کرده و فهمیده که الان زمان آن است که مشخص شود درد و رنج مردم در شمال و جنوب و شرق و غرب کشور و سیل و ویرانی و غم و اندوه از دست دادن عزیزان و خانه و کاشانه، نشانه ظهور نیست! چه عالی بودجه ها هزینه می شود، مردم از نگرانی خواب و خوراک نداشتند و الان خیالشان راحت شد و با آسودگی می توانند دنبال غم و اندوه خود باشند. ملالی نیست، ظهور هنوز نزدیک نیست!
لینک
فریاد از این بصیرت...
فرمانده سپاه پاسداران، سردار عزیز جعفری: "امیدواریم با انفجارهایی که صورت میگیرد دیگر به ما تهمت اینکه آب را از
این طرف به آن طرف انتقال میدهیم، نزنند؛ چون اینجا نقطهای است که آب
باید خارج شود."
سوال: جناب سردار، الان آب خارج شد؟! انفجار مفید بود؟ اگر الان آبی در منطقه نیست، دمتان گرم، اگر هنوز آب هست، بفرمایید با کدام عقل و منطق و اندیشه و تفکر و کار کارشناسی، همینطوری پلها را منفجر می کنید؟ به نظر شما محل استفاده از عقل کجاست؟!
زندگی زیر سایه دیکتاتور...
دادگاه نسرین ستوده دفاع او از معترضین به حجاب اجباری را به ترویج فساد و فحشاء تعبیر کرده و به چندین سال زندان محکومش کرد!
عکس سرباز آلمان شرقی، وقتی برای کودک جامانده از خانواده اش سیم خار دار دیوار برلین را کنار زد. این سرباز به دلیل خیانت به کشور اعدام شد.
زیر سایه دیکتاتور، انسان بودن بزرگ ترین گناه نابخشودنی است.
اشتراک در:
پستها (Atom)