در فروردین امسال 300 نفر که عمدتا از مقامها و فعالان سابق بسیج دانشجویی بودند در نامهای به آیتالله علی خامنهای، انتقادهایی اساسی درباره حکومت ایران مطرح کردند و با ابراز نگرانی نسبت به آینده کشور گفتهاند که ملت ایران "از وضع فعلی کشور رضایت ندارد و آن را قابل دفاع نمیداند."
امضاکنندگان این نامه هشدار دادهاند که "نگرانی عمومی نسبت به آینده کشور، گسست بین مردم و حاکمیت، و تردید نسبت به امکان تحقق آرمانهای انقلاب در ساختار سیاسی فعلی و سازوکارهای موجود، به بالاترین سطح خود در چهار دهه گذشته رسید" تا جایی که ممکن است جمهوری اسلامی "به تجربهای ناموفق برای آیندگان تبدیل گردد."
این فعالان "حزباللهی" در نامه خود به رهبر ایران گفتهاند که "کلیت نظام روز به روز به پیکری بیجان و از درون شکننده شبیهتر شده" و کشور محتاج "اصلاحات اساسی و بنیادینی است که مطابق قانون اساسی بر عهدهی رهبری بوده و مقام مسئول دیگری امکان و اختیار آن را ندارد."
این فعالان اصولگرا در قسمتی دیگر از این نامه انتقادی به شخص رهبر گفته اند که با وجود برخی پیشرفتها و تحولات مثبت در چهل سال اخیر "عدالت، آزادی، مردمسالاری و حتی بعضاً استقلال، امروز در کشور ما در وضع ناشایستی به سر میبرند" و "سیر نزولی تحولات کلان" باعث نگرانی بیشتر شده است.
در این نامه آمده است که مشکلات موجود "اشکالات کارکردی کوچک یا بزرگ نیست، بلکه امروز تقریبا کلیه نهادهای حاکمیتی... به ضد فلسفه وجودی خود تبدیل شدهاند."
امروز چند ماه از زمان انتشار آن نامه می گذرد، تقریباً تمام شاخصه های ذکر شده در نامه وضعیت اسفبارتری داشته و نگرانی و خشم مردم به طور فزاینده رو به افزایش است. اما پاسخ رهبری به این انتقاداهای مشفقانه فرزندان خود چه بوده؟ چطور می شود از معظم له بازخواست کرد؟ مسئول واقعی وضعیت فعلی کشور بر عهده کیست؟ برای بهبود اوضاء در حال حاضر چه باید کرد؟
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر