۱۴۰۰ اسفند ۹, دوشنبه

یک دستگاه دیپلماسی حقیر!

 حمله به اوکراین فقط یک تهدید برای اروپا نیست، این یک تهدید مستقیم و علنی برای خود ایران هم هست. به لحاظ تاریخی فراموش نکنیم که بزرگترین قسمتها از خاک ایران یعنی چیزی حدود دویست و پنجاه هزار کیلومتر مربع که در تواقنامه های گلستان و ترکمنچای از ایران جدا شده و این بیش از 8 برابر کشور بلژیک و یا سه برابر کل کشور آذربایجان است.  و ما امروز شاهد هستیم همان اتفاق تاریخی اکنون نیز در حال تکرار است. لذا حمله به اوکراین، یک تهدید مستقیم برای ایران نیز هست، که متاسفانه جمهوری اسلامی نمی تواند این موضوع ساده را متوجه شود. چرا که نوع رابطه ایران و روسیه طوری است که ایران را به طور تدریجی به یک مستعمره روسیه بدل کرده، برده ای که میلیونها و میلیاردها دلار به روسیه پرداخت می کند بابت خرید سامانه اس سیصد که ده سال هم طول می کشد و در نهایت هم با شکایت ایران ، روسها این سامانه را به صورت ناقص تحویل می دهند. و یا بابت  نیروگاه بوشهر چند برابر نرم و عرف جهانی هزینه به روسیه پرداخت می شود و باز شاهد اشکالات و ایرادات در این نیروگاه هستیم.

 لذا این نوع رابطه به گونه ای است که دستگاه رهبری ایران جرات و جسارت اینکه در یک تریبون رسمی به روسیه اعتراض و آن را محکوم کند ندارد و این تحقیر آمیز ترین رفتار یک دستگاه دیپلماسی در جهان امروز است. 



علت محبوبیت پوتین نزد رهبر ایران چیست؟

 در جنگ هشت ساله ایران و عراق، در حالی که روسیه به راحتی هواپیماهای پیشرفته سوخو و میگ در اختیار عراق قرار می داد، حاضر نبود به ایران حتی سیم خاردار بفروشد. روسها در طول بحران اتمی ایران هیچگاه حاضر نشدند که قطعنامه های علیه ایران را وتو کنند که هیچ، به هیچ عنوان حاضر نبودند هیچ هزینه ای ولو اندک از بابت فشار آمریکا و غرب پرداخت کنند. روسها در توافق نامه های اقتصادی مثل خرید اس سیصد و یا نیروگاه اتمی بوشهر به واقع کلاهبرداری کردند. اینکه چرا و با چه منطقی جمهوری اسلامی بقاء و هویت خود را در زیر چتر حمایتی روسیه می بیند و همواره روی حمایت بی قید و شرط این کشور حساب کرده و سعی در پرهیز از هرگونه تقابل با این همسایه شمالی ایران دارد، سوالی است که قطعاً روزی رهبری سیاسی جمهوری اسلامی باید به آن پاسخ دهند.




مقامات حقیر با تحقیر آمیز ترین شکل از مواضع سیاسی در حمله به اوکراین

 در این روزها به گفته مقامات رسمی یا رسانه های رسمی کشور که نگاه کنیم متوجه می شویم که اکثراً از تحریکات ناتو و پیش روی آن طی سالهای گذشته به سمت روسیه می گویند و این حمله روسیه پاسخ منطقی به تحرکات و واکنشی به رفتار تحریک آمیز ناتو است. در حالی که از حدود 20،000 کیلومتر مرز زمینی روسیه، ناتو فقط 1200 کیلومتر با روسیه مرز مشترک دارد. همچنین در سال 2014 که روسیه به کریمه حمله کرده و آن را ضمیمه خاک خود کرد، ناتو هیچ برنامه ای برای استقرار نیرو در شرق اروپا نداشت. در سایر موضوعات هم که مقامات جمهوری اسلامی عملاً به یک ابزار پروپاگاندا و یک بلند گو تبلیغاتی برای ولادیمیر پوتین بدل شده اند و این تحقیر آمیز ترین واکنش سیاسی مقامات رسمی یک کشور عضو سازمان ملل در این ماجرای حمله به اوکراین است.



آیا عمر این دو دیکتاتور طولانی خواهد بود؟

 تا به حال دیده نشده که آقای خامنه ای از هیچ رهبری در جهان تعریف و تمجید کرده باشد، بجز یک استثناء: پوتین! آیا نظر آقای خامنه ای در مورد این دیکتاتور حال حاضر و متجاوز عوض شده؟ قراین و شواهد غیر این است. در صحبت رئیسی با پوتین، از مواضع روسیه در این تجاوز حمایت شد. لذا می توان اطمینان داشت که علی خامنه ای همچنان یک شیفته پوتین است. آیا این دو رهبر سرنوشت خود را به هم گره خورده می بینند؟ و آیا این گفته علی مطهری درست که ایران رسماً مستعمره روسیه شده است؟



کی هر غلطی می تواند بکند؟

 بدون شرح!



دست آورد عمری عدم مذاکره با آمریکا

 تمام تحریمهای سالهای اخیر منشع آمریکایی داشته و حتی تحریم های اروپا و یا رفع تحریم احتمالی هم می بایست با اذن و اجازه آمریکا باشد. در مذاکرات اخیر وین هم اروپایی ها فقط یک واسطه بودند تا مذاکره بین آمریکا و ایران صورت گیرد. اکنون هم به نظر می رسد دست آورد طرف ایرانی از مذاکرات چیزی بیشتر از هیچ نبوده! بنابراین مذاکرات اخیر نشان می دهد که چقدر سیاست معظم له مبنی بر عدم مذاکره با آمریکا صحیح بوده و منافع ملی را تامین کرده، چقدر به رفع تحریم کمک کرده، و چقدر برای ملت ایران دست آورد داشته است...



۱۴۰۰ اسفند ۷, شنبه

حسین رونقی قهرمان این کشور است. حمایتش کنیم...

 

حسین رونقی متولد ملکان در آذربایجان شرقی است. او مسئول کمیته‌ای به نام مبارزه با سانسور در ایران «ایران پروکسی» بود و هم چنین دارای سابقه بازداشت و زندان می‌باشد. حسین رونقی با نام مستعار بابک خرمدین در ایران به وبلاگ نویسی می‌پرداخت، وی همچنین در حوزه برنامه‌نویسی، ساختن وبلاگ و فراهم آوردن زمینه‌هایی برای عبور از سد فیلترینگ، تلاش‌های گسترده‌ای را برای مبارزه با سانسور انجام داده است. او زندان رفت، شکنجه شد، یک‌ کلیه‌اش را از دست داد، برادرش هم بازداشت و در جلو چشمانش به طرز وحشیانه شکنجه‌ شد، وی به همراه خانواده اش همواره تحت فشار و ظلم و تعقیب بود، اما او ایستاد، مبارزه کرد؛ با صدای بلندتر، هوشیارتر و شجاع‌تر. حسین رونقی یک نماد است.
این فعال مدنی به نشریه آلمانی بیلد گفت رسانه‌های غربی حقیقت را به مردم نمی‌گویند و نمی‌بینند که چه چیزی واقعا در ایران رخ می‌دهد.او اکنون در بازداشت و احتمالاً تحت شکنجه است. نباید اجازه داد حکومت در پناه خبرهای برجامی و منطقه ای و جنگ، فشار خود را بر فعالین مدنی و رسانه ای بیشتر کند، حسین رونقی از قهرمانان این کشور است.


رجز خوانی تا کی و تا کجا؟

 حتی در این روزها و ساعت های آخر از فرصت احیای برجام، باز مقامات و مسئولین نظام از رجز خوانی و حرفهای بی ارزش دست بر نمی دارند. انگار که این طرف ایرانی است که آمریکا را تحریم کرده و این آمریکا است که هر روز به ایران التماس می کند که بیا و من را ببخش و من را تحریم نکن!

در شرایطی که کل اقتصاد ایران نابود شده و مردم ایران از پیر و جوان و زن و مرد در سیاه ترین روزها زندگی می گذرانند و پدیده هایی مثل پشت بام خوابی و اتوبوس خوابی و گورخوابی و جستجوی غذا در سطل زباله قسمتی از قشر قابل توجهی از مردم ایران شده و اخبار دزدی و سرقت و کیف قاپی و خفت گیری دیگر کسی را غافل گیر نمی کند و انگار مردم کاملا خو گرفته اند به این اخبار و این سبک زندگی، مقامات ایرانی اگر ذره ای و سر سوزنی عرق میهن و مردم داشتند باید شبانه و در دم برجام را احیا می کردند و کل برنامه هستی خود را خاموش کرده تا مردم از این وضع نجات پیا کنند، باز به نظر می رسد که آقای خامنه ای و کارگزارانش در یک دنیای موازی و در خیالات و هبروت خود سیر می کنند.


مبارزه با مبارزه و به کام حمایت!

 آیا در نظام کنونی حاکم بر ایران، اصولاً برای مبارزه با فساد سیستماتیک اهتمام و همتی وجود دارد؟
در هر نظام سیاسی مبارزه با فساد از بالاترین رده سیاسی آغاز می شود. امکان ندارد شخص اول قدرت و اطرافیان نزدیکش فاسد بوده و آنگاه انتظار پاکی و شفافیت و سلامت از بقیه ارکان حکومتی داشته باشیم. اما آیا آقای خامنه ای و اطرافیان نزدیکش شامل بیت و فرزندان ایشان و فرماندهان ارشد سپاه سالم هستند؟
یکی از روشهای قدیمی فرار از پاسخگویی سران حکومتهای فاسد، تشکیل دادگاه برای مهره های میانی و غیر مهم و مجازات آنهاست. لذا شاهد هستیم که برای افرادی مثل عیسی شریفی و محسن سجادی نیا و مسعود مهردادی دادگاه هایی به ظاهر تشکیل شده و احکامی هم صادر شده است. اما اینها خردها و کوچکهای پرونده های کلان اقتصادی هستند، اما آنچه در فایل صوتی فرمانده سابق سپاه شنیده می شود، نامهای بسیار آشنا مثل حسین طائب و محمد باقر قالی باف و قاسم سلیمانی و اسماعیل قاعانی شنیده می شود. هر کدام از این افراد طبق گفته فرمانده سابق سپاه در فایل صوتی در گیر فساد بسیار بزرگ بوده و البته از منافع عظیمی بهره برده اند.
و باز فراموش نکنیم که پشت همه این نامها و مقامات، کسی هست به نام مجتبی خامنه ای که پیش از این رئیس اسبق صدا و سیما نیز در موردش حرف و سخن گفته و افشا گری داشته و مشخص نیست در این دادگاه دانه ریزها، او کجاست؟ مشخص است که در پشت این مثلاً دادگاه های فرمایشی، همان دستور همیشگی آقای خامنه ای است که: "کش ندهید!"
فراموش نکنم که در جغرافیای سیاسی جمهوری اسلامی وقتی از فساد سپاه صحبت می کنیم این خود جزیی از یک کل بزرگ است و آن فساد در قلمرو مالی رهبری نظام است. چرا این کل اهمیت دارد؟ فراموش نکنیم که فساد در تمام بخشهای نظام مثل شهرداری و نفت و وزارت کشور و اداره مالیات و ثبت و نیروی انتظامی و شوراهای شهر و مجلس شورای اسلامی و ... وجود دارد. اما در جنگ قدرت و با کمک بعضی ابزارهای ظاهری مثل سازمان بازرسی و دیوان محاسبات و یا خود مجلس، گاهاً دیده می شود که فسادهای ریز چنین مجموعه هایی افشا و رسوا و رسانه ای شده و به دادگاه هم کشیده شده و حتی حکم هم صادر می شود. اما فساد مجموعه رهبر به این دلیل اهمیت ویژه دارد که هیچ نهاد و ارگان و شخصی قادر نیست و اصولاً اجازه ندارد که به این بخش از نظام، یعنی اصل نظام و رهبر ورود کند. باز فراموش نمی کنیم که در پرونده سه هزار میلیاردی آقای خامنه ای شخصاً دستور داد که "کش ندهید" و در پرونده صادق طبری وقتی موضوع به صادق لاریجانی نزدیک شد شخص خامنه ای دستور عدم پیگیری صادر کرد و در پرونده بورسیه های غیر قانونی این آقای خامنه ای بود که دستور عدم پیگیری صادر کرد و غیره. در نهایت این شخص اول حکومت است که در پرونده های فساد قلمرو مالی خود و زیر مجموعه اش به هیچ وجه تعارف نداشته و اجازه ورود به هیچ کس نمی دهد. این مقاومت و ایستادگی در مقابل شفافیت در حمایت از سپاه بسیار بیشتر و پر رنگ تر هم هست. نهادی که هم تفنگ و پول و رسانه دارد و هم امپراتوری آقای خامنه ای را سرپا نگه داشته است. و لذا شاهد هستید که مردم عادی که هیچ، حتی مقامات ارشد دولتی و مجلس هم حق ورود به پادگان های سپاه را هم ندارند، چه برسد به بررسی فساد این نهاد اختاپوسی.
به طور خلاصه، در نظام جمهوری اسلامی عموماً بجای خود مفسد و اصل فساد، این افشا کننده فساد بوده که محاکمه و دادگاهی می شود، همانند پرونده یاشار سلطانی، و در موارد معدودی هم که چند نام کوچک و ناشناس برای جامعه را دادگاهی و مجازات کنند، که البته در صحت مجازات هم تردید جدی هست، اسمش هر چه باشد، مبارزه با فساد نیست، عین حمایت از فساد است...



۱۴۰۰ اسفند ۳, سه‌شنبه

۱۴۰۰ اسفند ۱, یکشنبه

حکومت مقدس

 در کشور و تحت حکومتی زندگی می کنیم که حتی شهادت دادن در دادگاه هم جرم است. و باورتان بشود یا نه، این حکومت خود را مقدس می داند!



۱۴۰۰ بهمن ۳۰, شنبه

نه فراموش می کنیم و نه خواهیم بخشید

 به نظر می رسد که توافق اتمی به مراحل پایانی خود نزدیک می شود. اما همه ما به خوبی روزی را به خاطر داریم که احمدی نژاد با چه غروری هسته ای شدن ایران را اعلام کرد. در همان زمان خیلی از کارشناسان پیش بینی می کردند که این مسئله با عکس العمل شدید غربی ها همراه خواهد شد و برای کشور هزینه های سنگین خواهد داشت. امروز اما، صورت حساب هسته ای ایران شامل و بالغ بر هزاران میلیارد دلار می شود. ایران سالها از درآمد نفت و گاز خود محروم ماند و با تحریم بانکی، هزینهای مالی شرکتها به شدت افزایش یافت و حتی عملا صادرات با سختی و هزینه هنگفت و یا حتی غیر ممکن شد. سرمایه گذاری خارجی در کشور متوقف شد. شرکتهای خارجی ایران را ترک کردند، رکود سراسری بر اقتصاد موجب از بین رفتن صدها هزار شغل شد و خانواده های بسیاری بر اثر مشکلات مالی عملا از هستی ساقط شدند. گرانی و تورم ناشی از این مشکلات اقتصادی کمر مردم را خرد کرد و امروز، در انتهای یک مذاکرات چند ساله و سخت، فقط چیزی را که داشتیم را بدست می آوریم: "حق فروش نفت، امکان تبادلات بانکی، امکان حمل و نقل دریایی، ..." تازه اگر همه اینها به خوبی اجرایی شود. راستی کدام عقل ناقصی کشور را به این روز انداخت؟ این همه هزینه و ضرر را به نام چه کسی باید ثبت کنیم؟ آیا ملت ایران مقصران این مصائب را فراموش می کنند؟ آیا خواهند بخشید؟



 با کسانی که با واکسن کرونا مخالفت می کنند و نه تنها جان خود، بلکه سلامت و جان دیگر شهروندان را نیز به خطر می اندازند چگونه باید برخورد کرد؟ آیا آزادی و دموکراسی به معنای آن است که شخص حق دارد و آزاد است که سلامت و زندگی دیگران را در معرض خطر قرار دهد؟

یک زمانی در خصوص سیگار کشیدن هم همین مشکل وجود داشت. شخص سیگاری حق خود می دانست که در هر فضای بسته و هر مکانی سیگار بکشد و البته کسی هم اجازه اعتراض نداشت. تا اینکه قانون در اکثریت کشورها (از جمله در ایران) وضع شد و دیگر افراد اجازه ندارند به صرف استفاده از آزادی، سلامتی دیگران را به خطر بیاندازند. امروز هم وضع مشابه پیش آمده و عده ای در مقابل واکسن کرونا مقاومت می کنند. آیا دولت و حکومت می تواند و اصولاً این حق را دارد که به این گروه اجازه دهد با نزدن و اکسن، دیگران را در معرض بیماری و خطر مرگ قرار دهد؟


حکومت ضد اخلاق

 بدون شرح



 رهبر ایران از چه چیزی می ترسد؟ اینکه نوک پیکان انتقادات و البته توهینها به صورت علنی به سمت خودش بیاید؟ و اکنون ناچار شده دست به تهدید بزند؟ آیا از سمبلهای انقلاب چیزی باقی مانده که مورد احترام مردم باشد؟ شعارهایی مثل: "مرگ بر دیکتاتور" آیا به گوش ایشان رسیده؟ اینکه شخص اول یک حکومت بفهمد و بشنود که اکثریت ملت کشورش خواهان سرنگونی اش هستند، چه حسی به او می دهد؟ تا کی می تواند زیر چنین فشاری حکمرانی کند؟





۱۴۰۰ بهمن ۲۹, جمعه

اما چیزهایی که رهبر ایران در خصوص آنها توضیح نداد: 1-دقیقاً کدام قسمت از فایل صوتی منتشر شده غلط و نادرست و "لجن پراکنی" بوده است؟

2- فایل صوتی منتشر شده مربوط فرمانده سابق سپاه و صبحت از فساد سراسری در داخل سپاه، می شود "لجن پراکنی"؟
3- عکس العمل رهبر ایران در خصوص فساد افشا شده در فایل صوتی چه بوده؟ کدام مورد پیگیری شده؟
4- آیا نزدیکان رهبر از جمله محمد باقر قالی باف مورد مواخذه و سوال و تحقیق در خصوص فساد افشا شده قرار گرفتند؟
5- آیا مبارزه با فساد باید از رهبر و فرمانده های سپاه آغاز شود یا از کیف قاپ ها و دزدان خیابانی؟