قدم زدیم، گفتید که تظاهرات کردی و محاربی و حکم ات اعدام است.
دویدیم، گفتید که فرار کردی و حکم ات
اعدام است.
به خلوت رفتیم، گفتید که مخفی شده ای و حکم ات اعدام است.
خندیدیم، گفتید که مسخره می کنی و حکم مسخره کننده اعدام
است.
گریه کردیم، گفتید سیاه نمایی می کنی و حکم ات اعدام است.
دست یکدیگر را گرفتیم، واویلا گفتید و حکم دادید که اعدام
است.
رفتیم، برگرداندید و گفتید حکمتان اعدام است.
بوسیدنمان که در جا اعدام است.
موی سرمان، ...
دوربین دستمان، ...
رقص عشقمان، ...
زندگیمان، نفس کشیدنمان، بودنمان...
آخر شما کی هستید؟ از ما چه می خواهید؟ از کجا آمده اید که
اینقدر سیاهید، اهریمنید، کثیفید و پلیدید. به کجا و به کی پناه ببریم از دست شما،
جانمان را چگونه به در بریم که رهایمان کنید و بغض رهایمان کند و لبخند را ببینیم.
آسمان دل ما هم دوباره آبی می شود...
#مهسا_امینی #محمدمهدی_کرمی #محمدحسینی #PS752
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر