امروز صبح همه ایرانیان با یک خبر خوب بیدار شدند. اینکه
مذاکرات ایران و 6 کشور قدرتمند به بار نشسته و در نهایت یک توافق امضاء شده است.
هنوز به طور مشخص مفاد توافقنامه مشخص نیست. کلیاتی به بیرون درز کرده، مثلاً
ایران اورانیم غنی شده تا حد 20 درصد را باید نابود کرده و یا به میله سوخت تبدیل
کند و همچنین حداکثر به غنی سازی تا غنای حدود 3 درصد ادامه دهد. اینها همه اما
خواسته کشورهای غربی بوده و خواسته ایران فقط یک چیز بوده است: حذف تحریمها! جالب
است که تا همین چند ماه پیش به گفته آقای خامنه ای کشورهای غربی خودشان را تحریم
کرده اند و ایران عزت مند اسلامی آسیبی از تحریم ها نخواهد دید و یا به گفته رئیس
جمهور سابق سازمان ملل آنقدر قطعنامه علیه ایران بدهند که قطعنامه دانشان پر شود!
امروز باید دید پاسخ آقای خامنه ای به این سوال اساسی که چطور کشورهای غربی خودشان
را تحریم کرده اند و آنوقت این ما هستیم که باید به دنبال حذف تحریم ها باشیم؟ چرا
باید کشوری که به قول ایشان هسته ای شده اینطور برای رفع تحریم ها به دست و پا بیافتد و توافقی که به توافق قرن
شهرت یافته دست یابد؟ ایران در این توافقنامه چه چیزی نسبت به 10 سال قبل خود بدست
آورده؟ حق داشتن روابط بانکی؟ یا حق داشتن معاملات خودرویی و قطعات یدکی؟ و یا رفع
تحریم صنعت پتروشیمی و یا بیمه؟ اینها همه را که ما قبلا داشتیم، همراه با آن غنی
سازی 3 درصد را هم که داشتیم (دولت آقای خاتمی) پس واقعا دستاورد ما از این
مذاکرات چیست؟ دوباره بدست آوردن تمام آنچیزهایی که تا به حال داشتیم!!!؟
در تمام 10 سال گذشته ملت ایران در مورد انرژی هسته ای فقط
شعار شنیدند و سختی دیدند. هیچکس نگفت که اگر انرژی هسته ای حق مسلم ما است، آیا
داشتن شغل، خانه، تحصیل، ازدواج، ... حق مسلم ما نیست؟ آیا توانایی مسافرت سالی دو
بار، حق داشتن پوشاک مناسب، آب آشامیدنی سالم، هوای سالم، طبیعت و محیط زیست سالم،
... از حقوق اولیه هر انسانی نیست؟ آیا داشتن سیستم اداری سالم، دادگاه های سالم و
صالح، پلیس مردمی و سالم و ... از حقوق اولیه ما ایرانیان نیست؟ آیا داشتن بهداشت
و سلامت، برخورداری از خدمات درمانی و پزشکی حق هر ایرانی نیست؟ ... در ده سال
گذشته در مورد این حقوق اولیه انسانی در ایران چه کرده اید؟ چیزی جز عقب گرد و پس
رفت؟ آیا برای رسیدن به غنی سازی هسته ای باید از تمام حقوق اولیه دیگرمان چشم
پوشی کنیم؟ نفت و گاز ما را که کشورهای جنوب خلیج فارس از مخازن مشترک بردند و سر
ما بی کلاه ماند، نفت دریای خزر هم که روسیه بین خود و کشورهای همجوار خزر تقسیم
کرد و سهم ایران به هیچ ماند. الان هم که اصولاً نفت ما را نمی خرند که نگران این
چیزها باشیم، ضرر ایران از این بابت چقدر بوده؟ آیا به عدد و حساب می آید؟ دریافت
ما از نیروگاه اتمی بوشهر تا الان چقدر بوده؟ آیا این نیروگاه باعث غرور ایرانیان
است یا خجالت و ننگ ما؟ اینکه روسیه تا چه حد ما را بازی داده و از ما باج خواهی
کرده که هنوز معلوم نیست بعد از چند دهه، بالاخره این نیروگاه برق می دهد یا خیر و
یا اصولاً امن هست برای مردم آن منطقه. آیا برای نیروگاه بوشهری که برقی تولید نمی
کند سوخت لازم داریم؟ آن را که به راحتی می توانستیم بخریم، یا برای نیروگاه
تحقیقاتی تهران؟ که نه به غنای 20 درصد نیاز بود و نه اصلاً به تولید در این حد و
اندازه، پس چنین غنی سازی پر سروصدایی با این هزینه هنگفت را برای چه می خواستیم؟
به قیمت از دست رفتن غرور ملی؟ اینکه ایرانیان به نان شب خود محتاج باشند و
دخترانمان در دبی؟ مردانمان خانه نشین و فرزندانمان بیکار و افسرده و غم زده؟
به یقین آقای خامنه ای باید روزی پاسخگوی این حرف خود باشد
که :
آنها خودشان را تحریم کرده اند!
بله، آنها خودشان را تحریم کردند و اینجا ما بیچاره شدیم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر