تا به حال به یاد ندارم که آقای خامنه ای در زمینه ای از
خود نرمش نشان داده باشد. او همواره نشان داده که قدمی عقب نشینی از مواضع خود به
معنای واگذاری میدان بازی به دست دشمنان ایشان می باشد. از سه بحران اصلی جمهوری
اسلامی تا این تاریخ، یکی گروگان گیری، دیگری جنگ و سومی هم بحران اتمی ایران، آن
دو مورد اولی خوشبختانه سررشته امور در دست آقای خامنه ای نبود و با حضور خمینی و
مشاورانش و با دادن باج و در نهایت نوشیدن جام زهر و صد البته به ضرر ملت ایران،
مسئله فیصله پیدا کرد. این سومی اما شرایط به گونه ای دیگر پیش می رود. از
بحرانهای مختلف در عهد زمامداری آقای خامنه ای، مهمترینش ماجرای تیر 78 بود که با
سرکوب شدید دانشجویان مسئله جمع شد! بی هیچ گفتگو، مذاکره و یا حتی دلجویی از بدنه
دانشجویان. و البته مثل همیشه ایشان بودند که طلبکار موضوع شدند و نتیجه امر ظلم
دانشجویان بود به نظام! مورد بعدی مسئله انتخابات سال 88 بود که باز هم با سرکوب
شدید معترضین که بخش عمده ای از ملت ایران را شامل می شدند باز مسئله جمع شد. و
باز مثل دفعه قبل ایشان بودند که طلبکار شدند و باز جای مظلوم و ظالم عوض شد و
معترضین تبدیل شدند به فتنه گر و ظالم به نظام! باز هم هیچ گفتگو و مذاکره و
دلجویی از معترضین به نتیجه انتخابات صورت نگرفت و حداقل تا این تاریخ رهبران
معترضین در حصر خانگی به سر می برند.
در موارد دیگر نیز، هر جا که مشکل یا مسئله ای برای نظام
جمهوری اسلامی پیش آمده، مسئله با به قول ایشان با اقتدار تمام، که همان سرکوب
تمام عیار است فیصله پیدا می کرد. در هیچ موردی نظام لزومی به برخورد نرم و دادن
امتیاز به طرف مقابل ندیده است. برخورد با اصلاح طلبان نمونه دیگر است که به تمامی
از صفحه شطرنج سیاسی ایران حذف شدند. آقای خامنه ای هرگز با هیچ فرد یا گروه مخالف
خود مذاکره نکرده است!
امروز باید دید آیا شرایط برای آقای خامنه ای تفاوتی کرده
که ایشان راضی به گفتگو و نرمش قهرمانانه در مقابل قدرتهای جهانی باشند؟ به اعتقاد
نگارنده که آقای خامنه ای را یک دیکتاتور تمام عیار ندانسته، بلکه ایشان نماینده و
نماد گروهی هستند که در حال حاضر قدرت را در ایران در دست دارند (اتحاد سپاه و قشر
خاصی از روحانیت) بنابراین باید دید که آقای خامنه ای اصولاً قدرت آنکه مسئله ای
را در ورای خواست این گروهها پی گیری کند دارد یا خیر؟
خمیر مایه و جرثومه این نظام بر مبنای دشمنی با آمریکا و
اسرائیل بنا نهاده شده است. نظام ایران به خوبی می داند که هر گونه دوستی و نرمش
در مقابل این دو کشور، از بین برنده فلسفه وجودی خود وی بوده و لذا ادامه حیات خود
را بر مبنای همین دشمنی می داند. به همین دلیل هم هست که اصولاً آقای خامنه ای
قدرت و نفوذ کلامی در بین هواداران خود نداشته و امکان آنکه بتواند چنین جاده ای
سنگلاخی را هموار کند و زمینه ساز ارتباط با آمریکا یا اسراییل را فراهم نماید ،
ندارد. حتی اگر خود ایشان به این قطعیت برسد که دوستی با مثلاً آمریکا تامین کننده
منافع ملی ایران بوده و تقویت کننده رشد اقتصادی خواهد بود و می تواند زمینه ساز
رشد صنعتی و تولید ثروت و ... باشد. پس آقای خامنه ای برای حفظ حکومت خود چاره ای
جز دشمنی با آمریکا ندارد. اگر این فرض را اثبات شده بدانیم، پس آقای خامنه ای به
هیچ وجه حتی بر فرض تمایل شخصی ، توان و قدرت طی مسیری دیگر نداشته و او می بایست
همواری بر طبل دشمنی با آمریکا و کشوری های غربی بکوبد. به این ترتیب باید دید آیا
اصولاً امکان آشتی بر سر مسئله اتمی وجود دارد؟ به طور حتم جمهوری اسلامی از مسئله
اتمی هدفی جز ساخت بمب اتم و تقویت بنیه نظامی خود را ندارد. آیا با دادن این همه
هزینه و پس از حدود 15 سال وقت و با تمام این حواشی، آقای خامنه ای قانع به دست
برداشتن از چنین سلاح پر قدرتی شده است؟ بعید می دانم. ایشان سیگنال های لازمه را
در بین صحبت های خود داده است. اول اینکه ایشان قویاً به قدرتهای جهانی و گروه 1+5
بد بین هستند. آیا می توان تصور کرد که وجود بد بینی ایشان و نداشتن اعتماد به این
قدرتها، بحث مذاکرات به خوبی پیش برود و خلاف این گفته ثابت شود؟ فراموش نکنیم که
در بدنه قدرت سیاسی ایران، تمام گفته ها و نظارت آقای خامنه ای همچون وحی منزل
بوده و هرگز نمی توان انتظار خطا و اشتباهی از ایشان داشت. پس وقتی ایشان می گوید
بد بین است، قطعا و حتماً در آینده صدق گفته ایشان ثابت خواهد شد. ایشان همچنان از
پیش، راه را به مسئولان کشوری نشان داده و گفته اند که در مقابله با دشمن، باید
نگاه به درون داشته باشند! این یعنی اینکه هر چه لازم دارید از منابع داخلی تامین
کنید و درهای مملکت را ببندید! این جملات تماماً نقشه راه آینده ایران است. من
هرگز فکر نمی کنم که آقای خامنه ای سعی در یک آشتی دراز مدت بر سر مسئله اتمی
داشته و خواهان حل این مسئله و تامین منافع ملی کشور ایران باشد. پس:
همانطور که آقای خامنه ای بارها گفته اند که به قدرتهای
جهانی اعتماد ندارند حتماً در آینده نزدیک و در کوتاه یا میان مدت صحت این نظر
ثابت خواهد شد. آن روز پروپاگاندای جمهوری اسلامی در بوق و کرنا اعلام خواهد کرد
که به دلیل نقض توافقات اتمی از طرف قدرتهای جهانی ایران هم به غنی سازی و برنامه
اتمی خود ادامه خواهد داد. تا آن روز، آقای خامنه ای و جمهوری اسلامی وقت و فرصت
دارند که انبارهای سلاح و حساب های مالی و خلاصه آن چه لازم دارند را تهیه و انبار
کنند. آن روز درهای مملکت رسماً بسته خواهد شد و احتمالاً ایران خود را برای جنگ
آماده خواهد کرد. هر چند که طبق صحبت های سپاهیان و آقای خامنه ای به نظر می رسد
آنها آمریکا را در کوتاه مدت ناتوان تر از آن می بینند که بتواند یک جنگ سنگین را
آغاز نماید و در کشورهای اطراف به همت سردار سلیمانی و سپاه قدس، سعی می کنند که
آمریکا را در همان اطراف زمین گیر کرده تا توان حمله ای سنگین به ایران را نداشته
باشند و لذا از این بابت هم خیلی نگران نیستند.
فکر کنم ما ملت ایران باید کمربند های خود را خیلی
محکمتر ببندیم، روهای سختی در پیش است، باید آماده بود...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر