چرا آقای خامنه ای از دو دستگی می هراسد؟!
دو دستگی یا حتی چند دستگی از نشانه های یک جامعه زنده و پویاست. انتخابات
در کشورهای آزاد دارای موکراسی نشاندهنده
این موضوع است که مردم به احزاب و جناح ها و گروه های متفاوت تمایل و گرایش دارند
و به طور مشخص دو دستگی و دو قطبی کامل را در انتخابات اخیر آمریکا می توان شاهد بود. حال چرا آقای خامنه ای از این دو دستگی هراس
دارد؟ و اگر واقعا از دو دستگی هراس دارد، چرا نماینده های او در کیهان و صدا و
سیما و تریبونهای نماز جمعه و بسیج و سپاه و ... با تمام قدرت در تخریب دولت مستقر
می کوشند؟ چرا این گروه ها که در حقیقت
صدای رهبر هستند بجای پخش صدای وحدت با قدرت تمام بر طبق مخالفت و دودستگی می
کوبند؟
پاسخ در رفتار خود آقای خامنه ای است. ایشان تا زمانی که این دو
دستگی یا چند دستگی شامل خود ایشان نشود نه تنها مخالفتی نداشته بلکه با این
اختلافات کاملا موافق هم هستند!
از سال 88 که مردم در خیابانها با صدای بلند مرگ بر دیکتاتور و مرگ
بر اصل ولایت فقیه را فریاد زدند، دامنه اختلافات جامعه به "عمود خیمه
انقلاب" یعنی شخص آقای خامنه ای کشیده شد. مردم اکثریت مخالف با نظام حاکم که
حال به بهانه اعتراضات 88 فرصتی برای بیان نظرات خود یافته بودند در مقابل دوربین
های چهانی و با صدای بلند خواهان تغییر
حکومت و سرنگونی شخص دیکتاتور بودند. آیا آقای خامنه ای می تواند موافق این دو
دستگی باشد؟ گروهی موافق ایشان و گروهی مخالف ایشان؟ با چربش قابل توجه تعداد
مخالفان بر موافقان؟ البته که ایشان راضی نخواهند بود و اینجاست که ایشان ندای
وحدت سر می دهند که نباید در جامعه دو دستگی ایجاد شود. یعنی نباید کسی با من به
طور علنی مخالفت داشته باشد!
در دوره ای که آقای خامنه ای تمام مخالفان خود را شکست داده، کشته یا
غرق کرده، تبعید فرستاده و در حصر کرده، آیا اکنون نوبت کل آحاد جامعه است که به
حاشیه روند تا ایشان و نظامشان پاینده باشد؟ تاریخ ثابت کرده که چنین روندی برای
مدت طولانی ادامه دار نخواهد بود...!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر