ظاهر یک حکومت دینی و ایدولوژیک این است که
مقامات و کارگزاران چنین نظامی مشروعیت خود را از نه از رای و نظر مردم بلکه از
آسمانها و وحی و خداوند میگیرند. پس به کسی هم پاسخگو نیستند و به دنبال ساختن
آخریت سعی در جاری کردن قوانین دینی دارند. اما آیا این امر صحت دارد؟ در عمل
دیدیم که کارگزاران نظام خود به دین و آخرین بی اعتنا و بی توجه بوده و فقط به حفظ
قدرت و بالا رفتن از آن و دست درازی به سفره رنگین بیت المال و استفاده هر چه
بیشتر از مواهب دنیایی می اندیشند. پس دین در عمل می شود وسیله و بهانه چنین
حکومتی.
و این امر بدیهی و ساده هر از چند گاهی از زیر
لحاف آقایان بیرون می زند. کسانی زندانی و محبوس و شکنجه و مجازات کردن کارگر و
معلم و دانشجو و فعال زنان را افتخاری برای خود می دانند. اما راستی با کنار رفتن
پرده از چنین صحنه کثیفی، چه چیزهایی عیان خواهد شد؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر