۱۴۰۱ تیر ۳۱, جمعه

آیا اعتراض به یک قانون، غیر قانونی است؟

 باورمندان و طرفداران حجاب اجباری صرفاً یک توجیه برای اجبار زنان به پوشش ناخواسته است. اینکه قانون، قانون است و لازم الاجرا! آیا واقعاً و به صرف اینکه یک قانونی تصویب پارلمان را دارد، باید و باید از طرف عامه مردم مقبولیت داشته و اجرا شود؟ در دنیای مدرن و دارای سابقه قوی دموکراسی در اینگونه موارد چه می کنند؟ به طور بدیهی در کشورهای دارای دموکراسی که البته قانون با سختگیری بسیار اجرا می شود، این شرایط نیز حاکم است:

1- هر شخصی از آحاد جامعه حق دارد و می تواند به یک قانون اعتراض کند و در جهت اصلاح یا رد آن قانون به صورت آزاد و علنی و با حفظ امنیت اقدام کند.
2- معترضین به یک قانون، خواه اکثریت و خواه اقلیت، حق دارند که برای گفته و خواسته خود کمپین کنند و سعی کنند که رای اکثریت جامعه را بدست بیاورند.
3- مجازات نقض قانون باید اصول بدیهی قانون اساسی و البته کرامت انسانی همخوانی داشته باشد. به یاد داشته باشیم که در بیشتر کشورها، اگر سارقی موتورسیکلتی را سرقت کند و بدون استفاده از کلاه ایمنی فرار کند، پلیس از تعقیب این سارق خودداری می کند! مبادا که در اثر تعقیب پلیس جان سارق بدون کلاه ایمنی به خطر بیافتد! یعنی اگر چه سارق باید مورد تعقیب قرار گیرد، اما نباید جان دچار تهدید شود. حال مقایسه کنید معترضین به ججاب اجباری چه فشار و چه مصائبی را باید متحمل شوند تا صدای خود را به صاحبان قدرت برسانند.
4- همانطور که قانون توسط قانونگذار تصویب می شود، خود قانونگذار باید بتواند آن را اصلاح و یا حتی ابطال کند. حال چه کسی در این کشور باور دارد که نمایندگان مجلس می توانند و جرات و یا جسارت دارند که قانون حجاب اجباری اصلاح یا ابطال کنند؟ آیا نظام، (بخوانید شواری نگهبان) چنین اجازه ای به نمایندگان مجلس می دهد؟
به طور خلاصه، قانون حجاب اجباری که نه امکان اعتراض به آن برای مردم میسر است و نه نمایندگان پارلمان حق اصلاح یا ابطال آن دارند و مجازات اعتراض به این قانون نیز هیچ سنخیتی با خود این قانون ندارد و بیشتر به شکنجه قرون وسطی شبیه است، نمی توان صرفاً یک قانون باشد و بیشتر به یک دستورالعمل ابلاغ شده از طرف شخص اول حکومت شبیه است.


اگر نمی توانید ببینید، فقط کافیه که نگاه نکنید...!

  جناب آقای خامنه ای، آقایان اصولگرا، نیروی انتظامی و بسیج، هر کدام از شما که احساس می کنید تکلیف دارید که باید امر به معروف کنید و به زور موی زنان را بپوشانید، اگر نمی توانید بی حجابی را تحمل کنید، کافیه که رویتان را برگردانید، وانمود کنید که چیزی ندیدید، یک سمت دیگر را نگاه کنید، ...

همان کاری را بکنید که با مواجه با فقر و اختلاس و گرانی و تورم و دزدی و بی عدالتی و ظلم و نابودی ایران می کنید.



۱۴۰۱ تیر ۲۸, سه‌شنبه

فلسفه وجوب یک رهبر دینی، ظاهر دینی مردم است...

  رهبر ایران به خوبی و وضوح می داند کشوری که مردمش بدیهی ترین و ساده ترین نماد دینی یعنی حجاب را رعایت نمی کنند، یعنی به اصل ولایت فقیه اعتقادی ندارند و این یعنی پایه های حکومت یک فقیه و رهبری او لرزان خواهد شد. پس پیش و قبل از هر چیز، باید که ظاهر مردمان و عامه مردم به یک مسلمان معتقد شبیه باشد تا رهبر، رهبر بماند.

پس چه خوب گفت این نماینده رهبر که: "اگر حجاب و عفاف به‌عنوان خاکریز اول مقابله با جنگ نرم دشمن از دست برود، خاکریز‌های دیگرمان را نیز از دست خواهیم داد.." پس بجای اینکه برای سایر خاکریز ها بجنگند، ترجیح می دهند که همین خاکریز اول را حفظ کنند.

به طور بدیهی، مردمی که حجاب ندارند، کراوات می زنند و لباس برازنده می پوشند، دیگر نیازی به یک رهبر دینی ندارند و از همین جاست که حکومت ناچار است که حفظ حجاب زنان، اولیت اولش باشد.



۱۴۰۱ تیر ۲۶, یکشنبه

چی می شد اگر...

 

 در عالم خیال و رویا، تصور کنید که تلسکوپ فوق پیشرفته جیمز وب توسط جمهوری اسلامی ساخته و به فضا ارسال شده بود. احتمالاً نتیجه این می شده:

1-   به دستور رهبر جمهوری اسلامی، ستاد استهصال اجرام آسمانی تشکیل و بودجه چند هزار میلیارد تومانی برای آن تصویب می شد.

2-   بنا به دستور اطلاعات سپاه، انتشار و پخش هر گونه عکس یا سایر اطلاعات از تلسکوپ که مغایر با پیش بینی های قرآن و احادیث صدر اسلام باشد ممنوع اعلام می شود. قوه قضاییه و وزارت علوم مسئول برخورد با دانشمندان متخلف خواهند بود.

3-   دولت انتشار هر عکس به صورت عام را ممنوع اعلام می کند. عکسها فقط با مجوز وزارت اطلاعات و وزارت علوم و وزارت فرهنگ و صدا و سیما اجازه پخش خواهند داشت.

4-   کشف و عکسبرداری از صور فلکی آسمان به اشکال زنان بد حجاب مطلقاً ممنوع خواهد شد. صور فلکی و اجرام آسمانی باید مطابق با دین مبارک اسلام باشند. مسئولیت این امر نیز با حوزه علمیه قم خواهد بود.

5-   دولت با در اختیار قراردادن عکسهای کهکشانهای دور به صورت عام مطلقاً مخالفت می کند و آن را یک امر امنیتی می داند. وزارت امور خارجه مامور تبادل عکسهای با ارزش علمی بالا با نمایندگان و دیپلماتهای جمهوری اسلامی با اتهامات تروریستی می شود. وزارت امور خارجه همچنین وارد مذاکره با سوئد و بلژیک برای تبادل حمید نوری و اسدلله اسدی با عکسهای تلسکوپ ایرانی می شود.

6-    چند تن از دانشمندان فضایی ایرانی به اتهامات امنیتی دستگیر می شوند. حداقل دو نفر از آنها در زندان دست به خودکشی می زنند. دانشمندان برنده نوبل در دنیا خواهان آزادی این دانشمندان می شوند. اما قوه قضاییه ایران خود را مستقل و جریان رسیدگی به اتهامات را غیر سیاسی می داند.

7-   از 150 نفر دانشمند نجوم ایرانی سازنده تلسکوپ فوق پیشرفته، 140 نفر به خارج از کشور پناهنده می شوند و بقیه هم در زندان اند. رهبر ایران در یک سخنرانی آتشین خروج دانشمندان نجوم را توطئه دشمن می داند و معتقد است که جوانان مومن و متعهد قادرند که جای این دانشمندان را پر کنند.

8-   چند جوان حزب اللهی به صورت خودجوش به ساختمان مرکزی نجوم حمله می کنند و از دیوار آن بالا می روند. تلسکوپ ایرانی ارتباط خود را با مرکز از دست می دهد و از مدار خارج شده و در فضا گم می شود.

9-   رئیس کل بانک مرکزی ایران در یک سفر کاری به کانادا، در همان جا می ماند و استعفای خود را اعلام می کند. بعد از چند روز پلیس کانادا تلسکوپ ایرانی گم شده در فضا در کیف رئیس کل بانک مرکزی مستعفی پیدا می کند.

10-                       در مجلس طرح تحقیق و تفحص از تلسکوپ تصویب می شود. قرار می شود که 300 نفر از نمایندگان برای این تحقیق به فضا سفر کنند. نمایندگان در یک سفر سه ماهه از طریق اروپا و آمریکا به فضا می روند. در بازگشت، تایید می کنند که تلسکوپ در فضا نبوده و گم شده است!

و این داستان همچنان ادامه خواهد یافت...



۱۴۰۱ تیر ۲۲, چهارشنبه

سخن حق از دهان یک نا به حق...

  از این بهتر نمی توانست توضیح دهد. دینی که بهانه حکومت یک گروه اقلیت باشد، البته که اجرا و نمایش نمادهای دینی نیز واجب خواهد بود و مبارزه با این الگوها، می شود مبارزه با اصل دین و بالطبع مبارزه با اصل حکومت!

بدون شک کشور ایران، پرشیای قدیم، این گربه دوست داشتنی، روزی آزاد خواهد شد و همانطور که این نماینده خامنه ای گفته، راه آزادی از مبارزه با ابزاری حکومتی خواهد بود، حجاب البته اولین سنگر است...




۱۴۰۱ تیر ۲۱, سه‌شنبه

حقارت انسان در برابر عظمت جهان هستی...

 عظمت خلقت، آنگونه که حتی دانشمندان ناسا را به گریه انداخت. عکسی از تاریخ، نه تاریخ انسان، نه تاریخ طبیعت، نه حتی تاریخ دگرگونی های زمین ، که فقط اندکی پس از تولد جهان هستی، عکس از13.5 میلیارد سال پیش.



۱۴۰۱ تیر ۱۸, شنبه

عنوان این عکس: "وحشت"

 به آیندگان و نسلهای بعد بگویید به ما و این نسل نخندند، به ما خرده نگیرند که ظلم را تحمل کردیم، قضاوتمان نکنند. به آنها یادآوری کنید که در این خاک چند نسل با چنین وحشتی زیستند و نابود شدند. 

این عکس خلاصه ای از وضع کنونی کل کشور است: "وحشت!"




کدام استخوان باقی مانده در گلو؟

  خبر کوتاه بود و مختصر، مصطفی تاجزاده، یکی از مهمترین وزنه های اصطلاح طلبان در سالهای اخیر و البته یکی از شجاع ترینشان که همواره نوک تیز انتقاداتش متوجه شخص رهبر بود، جمعه شب بازداشت شد. اما آیا پیش بینی اش سخت بود؟ رهبری که حکومت را برای خود یکدست کرده و همه مجیز گویان و متملقین را به دور خود آورده تا هر چه خواهد کند و هر چه خواهد گوید، آیا توان تحمل نقد و سوال دارد؟ آیا تمام برنامه هایش برای این یکدستی، مقابله با همین انتقادات نبود تا در غیاب هر گونه صدا و نق و اعتراضی، بر تحکیم حکومت خود و البته جانشینی ولیعهد خود تمرکز کند؟

تاجزاده تا همین جا هم خیلی تحمل شده بود. او همچون استخوانی در گلو بود که دیگر راه نفس رهبر را بند آورده بود. باید بیرون می آوردش، ...

در نهایت امروز، مصطفی تاجزاده شجاع و پاکدست و یکی از نزدیکترین افراد به سید سبز و میر حسین هم به جمع محصورین پیوست.

اما قدم بعدی دیکتاتور چیست؟ کدام استخوان در گلو باقی مانده؟ اینستاگرام و واتس آپ و فضای مجازی؟! شاید...



۱۴۰۱ تیر ۱۶, پنجشنبه

مرزهایی که هر روز جابجا می شوند!

  این دیگر یک تبلیغ نیست، پروپاگاندا هم نیست، خود گوبلز و سعید صحاف در کل عمر خود نتوانستند چنین دروغهای شاخ دار و عجیبی بگویند. حد بی شرمی دولت و آمارسازانش دیگر از این حرفها گذشته، آنها سعی در اقناع مردم و تغییر تفکر عامه به نفع خود را ندارند. کاملا مشخص است که مقامات ارشد دولت جز مجیز گویی شخص رهبر و تامین رضایت او و احیاناً دادن منبع و مرجع جهت استفاده ایشان در سخنرانی هایش، هدف دیگری ندارند. حرفها و آمارهایی که "آقا خوشش بیاید"

به نظر می رسد نباید دلخوش به این مقدار باشیم، دولت چیده شده و منصوب رهبر، ظاهراً جز تقسیم فقر بین عامه مردم، وظیفه دیگری هم دارد. جابجایی مرزهای وقاحت...!



دستور قتل عام توسط رهبر...

  خط و نشان های رسمی و علنی حکومت برای مردم!

به نظر می رسد شخص رهبر هر گونه تعارف و رودربایستی و یا پنهانکاری را کنار گذاشته و به طور شفاف و روشن دستور کشتار به آتش به اختیاران خود صادر کرده است. و البته سرنوشت چنین حکومتی به جبر تاریخ ثابت شده و مشخص است.



معامله بر سر مامورین تروریست جمهوری اسلامی ممنوع!

 جمهوری اسلامی نیاز دارد که از تروریست ها و مامورین خود حمایت کافی و تمام عیار نماید. چه در غیر این صورت، آیا کسی حاضر به ادامه این مسیر خواهد بود؟ البته که هر مامور و فرستاده و هر تروریستی با این اطمینان را داشته باشد که در صورت ایجاد مشکل در مسیر انجام ماموریت، از طرح سازمان بالادستی خود حمایت شده و امید به نجات داشته باشد. پس دلیل حمایت بی حد و تمام قد جمهوری اسلامی از مامورین فاسد و بد نام خود مشخص و قابل درک است.

لذا تمام ایرانیان خارج از کشور و هر مبارز و وطن پرستی وظیفه دارد در جهت مبارزه با این سیاست به قدر توان خود اقدام کند. هر کس تریبونی دارد، باید بر ضد این سیاست جمهوری اسلامی فریاد زند و اجازه ندهد لابی جمهوری اسلامی دست به معامله با دولتها بر سر آزادی تروریستهایش بزند. نباید به دولتها، به خصوص دولتهای مماشات کننده اروپایی این اجازه داده شود که بر سر منافع ملت ایران با بازگرداندن این تروریستها موجب تقویت بیش از پیش آنها شوند. به طور حتم آزادی این مامورین جز به تقویت سیاست صادرات نفرت و ترور در جهان نتیجه ای نخواهد داشت و اولین قربانی نیز خود این کشورهای اروپایی خواهند بود.



لجاجت و سرسختی نزدیک به کله شقی و البته بی درایتی بی حد شخص رهبر و هسته قدرت در نظام جمهوری اسلامی امری است ثابت شده، اما آیا این یک دندگی بی دلیل و بی حکمت است؟ البته که با منطق خود نظام می توان بدیل ها و چرایی هایی برای آن یافت:
1- در کشوری که زنان و مردان هیچ توجهی به احکام اسلامی ندارند و لباس و پوشش خود را به گونه ای شخصی و بر خلاف دستورات دینی انتخاب می کنند، البته که وجود و حضور یک رهبر دینی دیگر فاقد وجاحت قانونی بوده و پذیرش ولایت فقیه برای چنین جامعه ای ناممکن خواهد بود. پس اولین دلیل بر چنین لجاجتی، ارائه چهره ای دینی از جامعه به خود جامعه و مردم و بالنتیجه وجوب رهبری دینی برای شخص رهبر فعلی است.
2- آقای خامنه ای بارها در سخنرانی های خود به این مسئله اشاره کرده که از دست دادن اولین سنگر به معنای عقب نشینی تا آخرین خاکریز خواهد بود. اگر زنان و اکثریت جامعه خواسته خود مبنی بر آزادی پوشش را به حکومت دیکته کنند، قدم بعدی چه خواهد بود؟ البته که جامعه مطالبات بسیار بسیار زیادی خواهد داشت که یک به یک مطالبه کرده و حکومت را وادار به پذیرش خواهد کرد. رابطه با آمریکا و جهان غرب، خروج از سایه شرق، خروج از میدان، پایان دشمنی هزینه ساز با اسراییل، بازگشت سپاه و نظامیان به پادگانها، حذف نظارت استصوابی، آزادی احزاب، آزادی رسانه ها، استقلال قوه قضاییه، رعایت حقوق بشر، ... همه و همه از مطالبات چند دهه گذشته آحاد ملت است که در تمام چند دهه گذشته بر روی هم انباشته شده و حکومت و شخص رهبر هیچ توجهی به آن نداشته است. و البته که هرگونه عقب نشینی حکومت به نفع مردم به معنای از دست دادن قدرت خواهد بود.
3- شهر مشهد به طور واضح مرکز توجه حکومت است. اگر مشهد که شهری زیارتی و محلی برای توبه و عنابه متدینین، به مرکز تفریح و لحو و لعب بدل شود، البته که تکلیف سایر شهرها مشخص است. پس ظاهر این شهر باید بیش از و پیش از دیگر شهرها مورد توجه قرار گیرد، مردم این شهر باید مسلمان تر و شیعه تر به نظر برسند تا الگویی برای دیگر نقاط باشند. لذا درک سختگیری مضاعف داروغه رهبر یعنی شخص علم الهدا و حمایت بی چون و چرای حکومت از وی قابل درک خواهد بود.