۱۴۰۱ تیر ۱۶, پنجشنبه

لجاجت و سرسختی نزدیک به کله شقی و البته بی درایتی بی حد شخص رهبر و هسته قدرت در نظام جمهوری اسلامی امری است ثابت شده، اما آیا این یک دندگی بی دلیل و بی حکمت است؟ البته که با منطق خود نظام می توان بدیل ها و چرایی هایی برای آن یافت:
1- در کشوری که زنان و مردان هیچ توجهی به احکام اسلامی ندارند و لباس و پوشش خود را به گونه ای شخصی و بر خلاف دستورات دینی انتخاب می کنند، البته که وجود و حضور یک رهبر دینی دیگر فاقد وجاحت قانونی بوده و پذیرش ولایت فقیه برای چنین جامعه ای ناممکن خواهد بود. پس اولین دلیل بر چنین لجاجتی، ارائه چهره ای دینی از جامعه به خود جامعه و مردم و بالنتیجه وجوب رهبری دینی برای شخص رهبر فعلی است.
2- آقای خامنه ای بارها در سخنرانی های خود به این مسئله اشاره کرده که از دست دادن اولین سنگر به معنای عقب نشینی تا آخرین خاکریز خواهد بود. اگر زنان و اکثریت جامعه خواسته خود مبنی بر آزادی پوشش را به حکومت دیکته کنند، قدم بعدی چه خواهد بود؟ البته که جامعه مطالبات بسیار بسیار زیادی خواهد داشت که یک به یک مطالبه کرده و حکومت را وادار به پذیرش خواهد کرد. رابطه با آمریکا و جهان غرب، خروج از سایه شرق، خروج از میدان، پایان دشمنی هزینه ساز با اسراییل، بازگشت سپاه و نظامیان به پادگانها، حذف نظارت استصوابی، آزادی احزاب، آزادی رسانه ها، استقلال قوه قضاییه، رعایت حقوق بشر، ... همه و همه از مطالبات چند دهه گذشته آحاد ملت است که در تمام چند دهه گذشته بر روی هم انباشته شده و حکومت و شخص رهبر هیچ توجهی به آن نداشته است. و البته که هرگونه عقب نشینی حکومت به نفع مردم به معنای از دست دادن قدرت خواهد بود.
3- شهر مشهد به طور واضح مرکز توجه حکومت است. اگر مشهد که شهری زیارتی و محلی برای توبه و عنابه متدینین، به مرکز تفریح و لحو و لعب بدل شود، البته که تکلیف سایر شهرها مشخص است. پس ظاهر این شهر باید بیش از و پیش از دیگر شهرها مورد توجه قرار گیرد، مردم این شهر باید مسلمان تر و شیعه تر به نظر برسند تا الگویی برای دیگر نقاط باشند. لذا درک سختگیری مضاعف داروغه رهبر یعنی شخص علم الهدا و حمایت بی چون و چرای حکومت از وی قابل درک خواهد بود.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر