۱۳۹۴ مهر ۲۲, چهارشنبه

و باز ادامه مباحثه فیس بوکی...


من:
نکته دیگر در تبعیض، مقایسه ایران است با یکی از بدترین کشورهای ایدئولوژیک در کره زمین، اسراییل!!! من شخصا از اسراییل خوشم نمی آید، اسراییل هم بر مبنای یک دین و یک ایدولوژی اداره می شود، اما همین حکومت که در بسیاری از موارد حقوق بشر را زیر پا گذاشته، هزاران سال به لحاظ رعایت حقوق اقلیت ها و حقوق بشر از جمهوری اسلامی جلوتر است، شاید تو اطلاع نداشته باشی، اما می دانی چند نفر عرب مسلمان در پارلمان اسراییل وجود دارد؟ می دانی که اعراب مسلمان ساکن در اسراییل از همه حقوق برابر مثل یهودی ها برخوردارند؟ می دانی که هر روزه جمعیت زیادی از غزه خود را به اسراییل می رسانند تا بلکه بتوانند با اخذ گذرنامه اسراییلی، از مواهب زندگی در یک کشور پیشرفته را برخوردار باشند؟ از همه اینها مهمتر، می دانی که اعراب در اسراییل مالیات نمی دهند ،اما همه یهودیان موظف به دادن مالیات قانونی خود هستند! مطمئن هستم که اینها را نمی دانستی، آیا می دانی که اعراب مسلمان در اسراییل حق بیمه دارند؟ بازنشستگی دارند؟ آنها اگر رای مردم را بدست بیاورند، حتی می توانند نخست وزیر و رئیس جمهور شوند؟ آیا در ایران ، اقلیتها هم همین حقوق را دارند؟ چند نفر سنی در بین مقامات ایران وجود دارد؟ (دقت کن که سوال کردم سنی! و نه حتی یهود یا مسیحی!) چند نفر که عقایدشان با عقاید رهبر زاویه دارد، اما دلشان برای وطنشان می تپد و میخواهند که به وطن خود خدمت کنند ،می توانند به سمت های بالا که نه ،اصولا می توانند استخدام دستگاه های دولتی شوند؟ ... مقایسه اینها احتمالا برایت جالب خواهد بود دوست من، اقای محمد تقی ،در پایان، هر جا که به گفته های من در بالا شک کردی، خیلی راحت می توانی گوگل کنی، به همین راحتی...
این مباحثه فعلا در اینجا ختم شده، در صورت ادامه، ادامه بحث را در اینجا قرار خواهم داد...
ادامه بحث:
محمد تقی:
با سلام, قبل همه چی عرض میکنم ,هدف من از بحث بیشتر کسب اطلاعات هست تا چیز دیگه هیچوقتم طوری برخورد نمیکنم ک ب منزله ی تحمیل عقیده ام باشه و دقت کرده باشین بیشتر دفاع کردم تا بخوام چیز جدیدی را طرح کنم ,وقتی از کنار بعضی موضاعات میگذرم ذلیل بر پذیرش صددرصد نیست یا ارزش بحث نداره یا قبلا مفصل بحث شده یا هم نمیخوام بحث جدیدی بشه اینکه در مسایل جاری فی مابین ب نتیجه نرسیدیم چ لزومی هست مبحث جدیدی پرداخته بشه.....بنده بابت مطالبتون هم تشکر میکنم همه را میخونم ....من منکر کاستی ها نیستم ,فقط مخالف زوم روی نداشته ها و ندیدن داشته ها هستم در همه دول من از رضاشاه حمایت میکنم فقط بخاطر ناسیونالیست بودنش اما پسرش ......
در زمینه حقوق بشر و امثالهم ما بدهکار کسی نیستیم ک بخوایم باب میل کسی هم رفتار کنیم,ما دین داریم و حدود و حقوق مدنی خود را بااون میسنجیم , در غرب تجاوز ب عنف جرمش متفاوته و برای ما اعدام هست,حالا چون ما براساس مشی خود جلو میریم باید بابتش شرمنده باشیم؟ مگر فرهگ غرب با ما یکی هست ک مقلدشون باشیم ی چیزایی برای اونا ارزشه برای ما ضد ارزش پس باید ببینیم عموم مردم چی میخواهند و..... خوب فرنسه من تقریب گفتم و بالطب حداکثر گفتم اینکه میفرمایید ی شخصی معرفی کنید ک دلش بخواد کار سیاسی کند ولی نذترند شبیه جک هست ,خودتون اهل تسنن ایران در نظربگیرید در حکومت نقشی ندارند ولی ایا دلشان نمیخواد ؟ فرانسه هم مثال بود انگلیس و کانادا وضع اسفناکه ...اقلیتهای دینی ما هم کاندیدا در مجلس دارند حق رای برابر دارند متناسب با ایینشون مراسم برگزار میکنند و... ب شرطی ک ناقض قوانین اکثریت نباشند ..
اینکه میایید ی کشوری ک سه دهه از عمرحکومتش میگذره با حکومتهای صد ساله قیاس میکنید اشتباهه , با مرورزمان حکومتها ب تکامل میرسند همین فرانسه ی زمانی بخاطر روسری دخترا را مدرسه نمیذاشتند الان این تبدیل شده ب قانون ن کلاه یهود میذارند ن ارم مسیح و ن حجاب و مواردی از این دست .... ولایت فقیه هم ذر نوع خودش اولین هست بعد از حکومت چهارساله علی ع و پادشاهی صفوی پس مطمنا نواقص زیاد داره و ب تکامل میرسه با گذشت زمان .....در مورد حضور اهل تسنن در قدرت هم مگه ترکها علوی ها را اجازه میدهند یا پاکستان شیعه ها را؟ قدرت ذاتش اینه ...جامعه ک بر پایه سوسیال اداره شه ب درد جوامع ما نمیخوره نمونه اش ترکیه, چرا ب اردوغان رای دادند ولائیکها پس زده شدند؟ چرا تونس بعدانقلاب حزب النهضه ب قدرت رسید ک بعدها شکست خورد؟ چرا مصر اخوانیها اومدند و باز شکست خوردند ب دلیل نبود رهبر , میبینید مردم خاورمیانه با مردم غرب متفاوتند فرهنگشون متفاوته پس می طلبه نوع حکومت متفاوت باشه....
و اما سوال اساسی شما , پس ما چه؟ مایی ک از اساس این سیستم قبول نداریم,غربگراییم , دنبال تفکر دیگریم چ و....؟ جواب شما را اینطور بدهم امام موسی صدر در لبنان یک نظریه ایی را اون زمان پیشنهاد دادند اسمش یادم نیست چیزی مثل تکثر ارا یا همچین چیزی , مضمون و یا برداشت من از این نظریه اینطور رود ک اگر دهتا قانون ب نفع اکثریت جامعه تصویب شد یکی هم ب نفع اقلیت تصویب بشه و همچین چیزی, ک اجرایی نشد ,بنده ب شخصه معتقدم در تمام جوامع باید اینطور باشه ,شمایی ک در ایرانی , شیعه ابی ک در پاکستانه, کردی ک در ترکیه هست و... چ گناهی دارند ک همیشه باید تابع اکثریت باشند....هر تزی هر مدلی خوبیها و بدیهای خودش را دارد و فراوان هم هست اما باید دید کدوم مدل برای کدوم ملت مناسب هست و ملت چ چیزی میخواهند ....
نکته اخر...بنده باز تشکر میکنم بابت وقتی ک میذارید ,اون چیزایی هم ک در نمورد اسراییل گفتید اکثرا میدونم بجز یهود و مسلمان, دروزی هم دارند اما حق برابری اینطور ک میفرمایید نیست همون گوگل اخرین تظاهرات اسراییلیها را سرچ کنید خود یهودیاش هم از دو تبارند ک ب شهروند درجه یک و دو تقسیم میشند دیگه بقیه جای خود دارد , کلام اخر هم ب دلیل مسایل درسی دیر ب دیر میام از این بابت پوزش میطلبم برای من ک مباحث جالب بود و آموزنده امیدوارم هر چیزی ک باعث سرافرازی ایران هست ب سمت آن برویم ....
من:
جناب محمد تقی عزیز، از اینکه هنوز جسارت و شجاعت ادامه این گفتگو را دارید، بسیار خوشحالم، کمتر در بین همکیشان و دوستان شما چنین اقبالی را دیده ام. اما پاسخ ها: 1-من هم موافقم که بحث زیاد خوب نیست، اما یکی اینکه مخاطب و خوانندگان می توانند به خوبی قضاوت کنند، و دیگر اینکه اونجاهایی که قانع می شوید هم بیان کنید، اینکه می گویی منکر نواقص نیستم، شما کدام نواقص را در جمهوری اسلامی تایید می کنید و قبول داری؟ خوبه که کمی بر روی مشترکاتمان، مثل همین نواقص جمهوری اسلامی که مورد تایید دو طرف است زوم کنیم. 2- در مورد حقوق بشر به نظر هنوز موضوع مورد نظر من را نگرفتی، خوب دقت کن آقا محمد تقی، هیچ قانونی، مطلقا هیچ قانونی کامل نیست، قوانین کشورهای غربی هر روز در حال تغییر است و سعی می کنند که بهترین قوانین و به روز ترین را داشته باشند. آنها هیچ قانونی را تقدیس نمی کنند و مقدس نمی دانند. بحث و گفتگو بر سر قوانین نیز کاملا آزاد است و هر کس می تواند نظرش را در مورد هر قانونی بیان کند. د رنهایت هم هر کس که رای مردم را به دست آورد، می تواند به پارلمان رفته و نسبت به تعویض و بهبود قوانین یارگیری کند و اگر در اکثریت قرار گرفت، آن وقت قانون عوض خواهد شد، عامه مردم هم این حق را دارند که به کسی رای بدهند که در وضع و بهبود قوانین، نزدیکترین رای را به هر شخص دارد. اما در ایران؟ لا اقل این مورد را با ذکر مورد پاسخ بده، کسی هست که در مورد تغییر و بهبود قانون ولایت فقیه صحبتی کرده باشد والبته آزادانه به این صحبت اقدام کرده باشد و بتواند رای مردم را جلب کند؟ اگر مردم این حق و توانایی را دارند که در مورد قوانین نظر بدهند و نمایندگان مورد نظر را به مجلس بفرستند، حرف تو درست است. اما وقتی قوانین در ایران تصویب شده و قابل تغییر نیستند، دقیقا مصداق بارز دیکتاتوری است. دیکتاتورها در سرتاسر عالم از بدو خلقت قانون داشتند و مردم عادی نیز حقی در تصویب و تعویض این قوانین نداشتند، مثالی که خودت زدی ، اینکه آیا مردم می توانند قانون اعدام را عوض کنند؟ شورای نگهبان اجازه می دهد که نظرش با قوانین فعلی همخوانی نداشته باشد به مجلس برود؟ اگر همه مردم هم بخواهند باز شورای نگهبان اجازه نمی دهد، پس از راه مسالمت آمیز امکان بهبود و اصلاح نیست، دقیقا مثل بقیه دیکتاتوری ها... لطفا اگر قبول نداری، مثال بزن! بگو چطور می توان قوانین مربوط به ولایت فقیه، دیه، برابری زن و مرد، حکم اعدام ، آزادی های سیاسی، آزادی احزاب، گشت ارشاد، آزادی نوع پوشش، حذف مجلس خبرگان، حذف نظارت اصتصوابی، ... را عوض کرد؟ به صورت کاملا قانونی؟ یعنی اگر یک زمانی اکثریت مردم بخواهند، آیا راهی برای ابراز این خواسته اکثریت هست؟ یا گروهی اقلیت با مصادره کردن همه چیز و همه امکانات به نفع خود، اجازه هیچ گونه تغییر ی را نمی دهند، دقیقا مصداق دیکتاتوری ،دقیقا مصداق هدر دادن خون شهیدانی که برای دموکراسی و جمهوری بودن نظام خون دادند...

خلاصه کنم، در یک حکومت مردم گرا، حق اقلیت نیز محترم شمرده می شود، اقلیت می تواند کمپین کند، می تواند آرا و عقاید خود را بیان کرده و سعی کند که هر چه بیشتر از آحاد جامعه را با خود همراه کند و د رنهایت خود را به اکثریت برساند، این راهکار جوامع مدرن برای حکومت داری است ... دقیقا هم مثال خوبی زدی، گفتی که منی که در ایرانم، شیعه ای که در پاکستانه، کردی که ترکیه است، باید همیشه تابع اکثریت باشند، ... این دقیقه نکته مورد افتراق ما و فرق بین جوامع مترقی غربی و جوامع جهان سومی است که مثال زدی ، در یک جامعه مترقی ، مثل اروپای غربی و آمریکا و استرالیا، هرگز یک شیعه به دلیل شیعه بودن نباید خود را مورد ظلم ببیند، او حق دارد که حرف بزند، کمپین کند، نظر و عقیده خود را تبلیغ کند، چرا؟ تا بتواند خود را از اقلیت به اکثریت برساند، تا بتواند قوانین خاص خود را به تصویب پارلمان برساند، اشکال در کشور ما و کشورهای مشابه همین است، اینکه اقلیت باید سرکوب شود، چون اقلیت است نباید حرف بزند، البته یک نکته جالب تر اینکه، خیلی وقتها حتی اکثریت هم چون راهی برای نشان دادن خود ندارند ،متهم می شوند که اقلیت هستند، فرض کن که فردا مجوزی داده شود و یک حزب از همه کسانی که به ولایت فقیه اعتقادی ندارند دعوت کند که یک راهپیمایی آرام در خیابان انجام دهد ، فکر می کنی چند نفر خواهند آمد؟ البته تا وقتی که این عده سرکوب می شوند ،حق داری که بگویی حداکثر ممکن است 3 یا 4 نفر بیایند، اما اگر ملت این آزادی را داشتند و چنین حزبی تشکیل شد و کسی وارد این حزب نشد، و کسی به خیابان نیامد حرفت درست است، در غیر این صورت، باید بگویم که درست مثل شرایط حال حاضر، عده ای اقلیت، با در اختیار گرفتن همه اختیارات قانونی و قدرت اسلححه و قدرت سیاسی، با هر گونه ابراز وجود مخالفان به شدت برخورد کرده و آنها را متهم به اقلیتی حداقلی می کنند. پس دوست من اقای محمد تقی ،تا زمانی که به من و همفکرانم اجازه ابراز وجود داده نشده، حق نداری که بگویی حداقلیم، این در مورد ولایت فقیه هم نیست ،در مورد همه آنچه که مورد اختلاف است و د ربالا عرض شد صدق می کند، اینکه اکثریت جامعه با شورای نگهبان، مجمع تشخیص ، خبرگان رهبری، ... با گشت ارشاد، ... با محدودیت حق انتخاب پوشش، ... مخالفند اما راهی برای ابراز وجود ندارند و متهم به اقلیت بودن می شوند ،اگر نظر دیگری داری، لطف کن و مصداق بگو، بگو که من به عنوان یک ایرانی، چگونه می توانم نظر خود را و مخالفت خود را با موضوعات فوق بیان کنم ،تا مشخص شود که من تا چه حد د راقلیت هستم!!!
نکته دیگر اینکه هر وقت کم میاری مثالی از کشورهای دیگر میاری، اینکه در فرانسه، در انگلیس، در کانادا، در آمریکا، وضع اینجوری است یا آنطوری است... ببین دوست من، فارغ از اینکه تمام مثالهایی که تا به حال زدی غلط بود و من با ذکر منبع و ماخذ و دلیل خلاف گفته ات را ثابت کردم، کلا این نکته هم درست نیست که چون دیگران کار اشتباهی می کنند پس من بر حق هستم!!! هیچ وقت انجام فعل غلط توسط دیگری، دلیل حقانیت من نخواهد بود و برعکس! ضمن اینکه همانطور که گفتم، جمهوری اسلامی با ادعای جاری کردن کلام وحی و قوانین مترقی اسلام که وصل به معبود بوده و بری از هر خطا و اشتباه آمده که انقلابی را درجهان بر پا کند، اگر قرار است که این نوع حکومت هم اشتباه داشته باشد، اینکه شد همان حکومتهای مادی گرای غربی ،که با تکیه بر تجربه خود حکومت داری می کنند واکنون رسیده اند که الگوی توسعه یافته یک حکومت مترقی هستند، اگر ما هم نیاز به تجربه داریم و قوانین ما و نوع حکومت ما هم دجار خطا و اشتباه می شود، پس چرااز همان اول از تجربه چند صد ساله بقیه کشورها استفاده نکنیم؟ چرا باید از نقطه صفر خودمان تجربه کنیم؟ ایا این یک خطای مظاعف نیست؟
و نکته آخر، دوست من این دیگر چه منطقی است؟ اینکه من با آدرس و دلیل و ارائه برهان و قرائن و شواهد ،از برابری در جامعه اسراییل گفتم، از حقوقی که اعراب مسلمان در آن جامعه دارند، از حق کار و تحصیل و رای... از حق رفتن به پارلمان، از کلیه آزادی ها، ... اما تو به یکباره می گویی اینطوری نیست و خودت برو تو گوگل سرچ کن؟ واقعا این شد دلیل؟ smile emoticon
به هر حال بقیه خوانندگان خود بهترین قاضی هستند در این خصوص ،یادآوری می کنم که تا من این متن را می نوشتم، چند دوست مثل آقای مقصود صاربانی هم سوالاتی مطرح کرده که ظاهرا مخاطبش تو هستی و خوشحال می شوم که سوالات ایشان را نیز پاسخ دهی...
  
 
 
 
 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر