۱۳۹۶ مهر ۱۱, سه‌شنبه

حسین کیست؟ یزید کجاست؟

امروز اگر صحرای کربلا بود و یزید و امام حسین هم بودند، ما کدام طرف بودیم؟ پیرو چه کسی بودیم؟ یزید زمان ما کیست و آیا قدرت تشخیص و شناخت این یزید زمان را داریم؟ جبهه و طرف حق کیست؟
به طور حتم اگر امروز یزید زنده بود، جامعه را به دو دسته خودی و غیر خودی تقسیم می کرد، امکانات را به خودی ها می داد تا پایه های حکومتش را تقویت کند، بورسیه تحصیلی می داد، به آنها وامهای کم بهره و بی بهره می داد، دستشان را در دست درازی به بیت المال باز می گذاشت، به مجیز گویان و مداحان برای مدح بیشترش، پولهای هنگفت می داد، آنها هم می گرفتند، چون اصولا این مداحان چون اعتقاد به آنچه که می گویند ندارند، با پولهای بیشتر و نجومی تر، بیشتر مدح می گفتند و بیشتر ثنا می کردند! یزید دست سردارانش را باز می گذاشت تا با قدرت پول و رسانه و تفنگ، مال اندوزی کنند. چرا که همین سرداران قدرتمند و راضی از حکومت یزید هستند که می توانند حکومت او را حفظ کنند. خود را حافظ انقلاب یزید می دانند و در هر پروژه ساختمانی و در هر فعالیت اقتصادی دخالت می کنند و هیچ کس هم یارای رقابت با این سرداران یزیدی نیست! یزید از پول بیت المال، کسانی را اجیر می کرد تا برایش در فضای مجازی تبلیغ کنند، نام آنها را هم حتما افسر جنگ نرم می گذاشت! چون اگر این افسران نبودند، فضا برای "دشمن" خالی می ماند. یزید اگر خلخال از پای زن یهودی به ظلم دربیاورند، دق نمی کند، او اصلا خود یهودیان و اقلیت های دینی را به رسمیت نمی شناسد، آنها را از تحصیل و کار محروم می کند تا نیاز نباشد اصلا برای آنها دق کند! یزید هر چه که در دین آمده، به زور اجرا می کند، به زور بر سر زنان حجاب می گذارد، به زور ملت را به روزه گیری وادار می کند و در حکومت یزید، حرمت ماه رمضان، از حرمت مسلمانان بیشتر است. همینطور یزید زنان را به ورزشگاه راه نمیداد، تا خلق الله به دنبال احقاق همین امور باشند، مبادا به دنبال حقوق اساسی خود، مثل حق تعیین رهبر خود بیافتند. پس یزید مردم را با همین امور سرگرم می کرد! همچنین کسی حق سوال از یزید را نخواهد داشت مگر آن که شخص آقای یزید از سوال خوشش بیاید! هر کس هم که در بین مردم آبرو و محبوبیت پیدا کند، یا تخریبش می کند، یا زندانش می کند و یا ممنوع التصویر می کندش! در حکومت یزید، همه باید پیرو مطلق یزید باشند، یزید خود در راس حکومت مطلقه خود قرار می گیرد و این را رمز پیروزی جمهوری اسلامی یزیدی خود می داند!
اما حسین چه می کرد؟ او اصرار به حکومت نداشت، برای او هم همانند پدر بزرگوارش، ارزش حکومت هم اندازه آب بینی بز بود، مگر آنکه احقاق حق کند. در حکومت فرضی حسین(ع)، مردم باید او را بخواهند تا به سویشان برود، حسین هرگز و هرگز برای رسیدن به قدرت و حفظ قدرت سیاسی، دست به کشتار مسلمانان نمی زد! حسین آرام است، او از شمشیر هم اندازه جد بزرگوارش نفرت دارد، خون مسلمانان را محترم می داند، او حتی حصر را می پذیرد، سکوت می کند، دم نمی زند، تا بهانه به دست یزیدیان ندهد. حسین، که مظلومترین زمان خود است، راضی به ماندن در حکومت به هر قیمتی نیست. او می داند که در خانه ای که فقر وارد شود، ایمان خارج می شود، پس در حکومت حسین، بیت المال صرف رضایت و آبادانی کشورهای همسایه نمی شود، حسین و کارگزارانش، همانند فقیر ترین قشر ملت زندگی می کنند، کسی کاخ نشین نیست، کسی سردار میلیاردی نیست، اصلا حسین به هیچ کارگزاری چنین حق و اختیاری نمی دهد که به میل خود، ثروت اندوزی کند یا کهریزکی برپا کند! در حکومت حسین، اگر کارگزاری گناهی مرتکب شود، حسین به این گناه و خطا فوری و سریع رسیدگی می کند و موضوع را آنقدر "کش" می دهد تا ملت راضی و قانع شوند که در حکومت اسلامی حسین گناهکار به سزای عمل خود رسیده است. حسین با هیچ خطا کار و گناه کاری مباشات نمی کند. حتی اگر به قیمت آسیب دیدن نظامش شود، چون اصل نظام حسین بر مبنای احقاق حق و حقیقت است...
امروز حسین کیست؟ یزید کیست؟ ما کدام طرف هستیم؟!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر