کتاب «جباریت» نوشته «مانس اشپربر» روانشناس شهیر آلمانی تحلیل روانشناختی تحولاتی است که ماندن طولانی در قدرت، در شخصیت و ساختار روانی صاحبان قدرت پدید میآورد.
این نویسنده دردمندانه می نویسد که لذت ناشی از قدرت، موجب افزایش ترشح هورمونّهای دوپامین و سروتونین در مغز میشود. افزایش مداوم ترشح این هورمونها منجر به اعتیاد مغز به آنها میشود و آنگاه همین اعتیاد فرد را وا میدارد که با شدت بیشتری بکوشد تا روزبهروز قدرت خود را بسط دهد تا لذت حاصل از قدرتش کاهش نیابد (دقیقاً مانند وقتی معتادان مجبورند دوز مصرفی خود را بالا ببرند تا میزان رضایتشان کاهش نیابد)
فرقی نمیکند، این روحیه قدرت طلبی میتواند در اداره یک کشور یا خانه باشد، در اداره باشد، در وزارتخانه باشد یا حتی در نانوایی باشد. هر موضعی که به ما احساس قدرت بدهد، میتواند ما را معتاد کند و به همین علت در برابر تغییر آن وضعیت مقاومت میکنیم ودوست داریم بیشتر در قدرت باقی بمانیم !
با این حساب، از اینکه انتظار داشته باشیم حاکمانی که دربسیاری از کشورهای جهان سالهاست براریکه قدرت تکیه زده وبرخی انتظار حکومت مادامالعمر را دارند، خودشان از قدرت کنار بروندامری محال است چرا که در آن بالاها، این «سروتونین» و «دوپامین» هستند که مقامات را هدایت میکنند نه اعتقاد به گردش قدرت ودموکراسی و نخبگان دلسوز یا مشاوران عاقل و متخصصان توسعه خواه!
چقدر این جمله منتسب به مارک تواین، نویسنده و طنزپرداز آمریکایی، دقیق است که گفته است: سیاستمداران و پوشک بچه ها باید زود به زود عوض شوند؛ هر دو به یک دلیل!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر