تحت سیاستهای داهیانه آیت الله خامنه ای، کشور در بن بستی
خطرناک قرار گرفته است. یا باید در برجامی بی رنگ و بو و بی خاصیت بماند، تحریمهای
بیشتر را بپذیرد و غنی سازی اش را نیز کنار بگذارد، که در این صورت هیچ پاسخی به
طرفداران خود در داخل نخواهد داشت که پس غنی سازی را کنار گذاشتی که چی بگیری؟ و
همچنین پاسخ عامه مردم که چرا وضع اقتصادی اینگونه است نیز به طور کل مشخص نخواهد
بود. گزینه دیگر البته این خواهد بود که ایران رسماً از برجام خارج شود. خارج شدن
از برجام نیز به معنای بازگشت تحریمها به طور رسمی و قانونی و علنی و فراگیر نه
تنها از طرف آمریکا که از طرف سازمان ملل و کل کشور های دنیا خواهد بود. در این
صورت ایران خواهد توانست هر آنچه که دلش می خواهد اورانیوم غنی کند. اما مگر وظیفه
یک حکومت در غنی سازی اورانیوم خلاصه می شود؟ پاسخ به نیازهای بیشمار مردم داخل چه
خواهد شد؟
اینکه مسئول وضعیت فعلی چه کسی است کاملاً مشخص است: "آیت الله
خامنه ای"
اما اینکه سرانجام آقای خامنه ای کدام راه را انتخاب می
کند، حدس و گمانه زنی ها طی چند ماه گذشته ادامه داشته تا در نهایت روز گذشته و در
سخنرانی ایشان در آرامگاه آقای خامنه ای موضع رسمی ایشان اعلام شد:
"ایران از
برجام خارج خواهد شد!"
به اعتقاد این نگارنده این البته می تواند یک بلوف سیاسی نیز
باشد. اینکه طرف اروپایی را بترسانیم که اگر به منافع اقتصادی ما توجهی نکنید ما
به سمت غنی سازی (این بار البته بخوانید ساخت بمب اتمی) خواهیم رفت و اسراییل هم
زیر برد موشکهای ما خواهد ماند. اگر امنیت می خواهید به منافع ما توجه کنید!
مطمئن نیستم که این بلوف سیاسی در این برهه از زمان جواب
دهد. ایران آنقدر دشمن برای خود دارد که دیگر اینگونه تهدید ها و توپ و تشرها بعید
است باعث اضطراب و دست و پا گم کردن طرف مقابل شود. به اعتقاد اینجانب، انتخاب
اروپا کاملا مشخص است : کندن این دندان لق و قرار گرفتن در صف لشگر کشی آمریکا!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر