مبارزه برای آزادی، مردم ایران کجان؟!

از کل کشورهای جهان، ظاهراً فقط چین، روسیه، ایران و سوریه از رئیس جمهور دائم العمر ونزوئلا، نیکولاس مادورو، حمایت کرده اند و در این میان، رئیس جمهوری ایالات متحده بار دیگر با حمایت از اعتراض مردم ونزوئلا، گفت:‌ «مبارزه مردم ونزوئلا برای آزادی آغاز شده است.»

آیا آمریکا سعی در الگو سازی رژیم چنج برای سایر حکومتهای دیکتاتوری و دائم العمر دارد؟!

 

موج بعدی گرانی در راه است؟

همزمان با افزایش قیمت دلار به بالای 12000 تومان طی روزهای اخیر، عبدالناصر همتی، رئیس بانک مرکزی ایران در یادداشتی که امروز چهارشنبه (دهم بهمن) در اینستاگرام منتشر کرده درباره سرمایه‌گذاری در بازار ارز هشدار داده و از شهروندان ایرانی خواسته 'سرمایه خود را در معرض ریسک بازار ارز قرار ندهند. '

مردم ایران با افزایش ارزها و این هشدار آقای همتی چه نتیجه ای باید بگیرند؟! آیا موج بعدی تورم و گرانی آغاز شده است؟...

 

محاکمه این طرفی و آن طرفی ها...

در خبرها آمده است که روند محاکمه هشت فعال محیط زیست که بیش از یک سال پیش بازداشت شده بودند به طور غیرعلنی شروع شده است.

محمد حسین آقاسی وکیل یکی از متهمان به خبرگزاری ایرنا گفت اجازه حضور او را در دادگاه نداده اند چون دستگاه قضایی وکلای مورد نظر خود را برای متهمان انتخاب کرده است. وی همچنین گفت که حتی خانواده‌های این فعالان نیز از برگزاری دادگاه در صبح روز چهارشنبه بی‌اطلاع بودند.

قابل توجه دوستانی که برای چند روز بازداشت خانم هاشمی آسمان و ریسمان را به هم بافته و حقوق بشر در کل کائنات را زیر سوال برده بودند.

جهت اطلاع همین دوستان، هم زمان با برگزاری محاکمه فعالین محیط زیست به شرح گفته شده، ، خانم هاشمی آمریکایی الاصل وارد ایران شدند!

 

مرگ بر این و آن و همه بجز خودمان!

شرکت اپل پیش‌بینی کرده که درآمد این شرکت در سه ماه منتهی به ۳۱ مارس 2019 بین ۵۵ تا ۵۹ میلیارد دلار باشد که کاهش دست کم ۳.۴ درصدی نسبت به سال گذشته را نشان می‌دهد.

مقایسه کنید این رقم را با کل در آمد ارزی ناشی از فروش نفت و مشتقات نفتی، گاز، پتروشیمی، فرش و زعفران و پسته و فولاد. در حقیقت به نظر می رسد فقط در آمد یک شرکت اپل بیشتر است از کل درآمد ارزی ایران!

راستی چرا اینگونه است؟ اگر نفت و گاز ما به طور کامل و عملی تحریم شود در آمد ارزی ما چقدر خواهد بود؟ و باز در این صورت قیمت ارزهای خارجی در کشور ما به چه حدی خواهد رسید؟ آیا این همان کعبه آمالی است که انقلابیون سال 57 تصور می کردند؟!

 

آیا نظام مقدس می رود که تسلیم شود؟!

علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی گفت که ایران قصد ندارد برد موشک‌های خود را افزایش دهد.
مشخص نیست آیا عقلانیت به مدیریت کشور بازگشته است یا زور، خیلی پر زور است که طرف را مجبور کرده دست از ماجراجویی بیشتر بردارد. آنچه مشخص است نظام مقدس جمهوری اسلامی هیچگاه زیر بار حرف زور نرفته و نمی رود مگر آنکه ...!
به هر حال این امر را به فال نیک می گیریم و امیدواریم سایر فعالیتهای منطقه ای نظام مقدس هم کمی تا قسمتی تعدیل شود...

ایا خودرو شخصی دادستان هم یک مکان عمومی محسوب می شود!

پلیس تهران بردن سگ به مکان‌های عمومی را ممنوع کرد!

حسین رحیمی رئیس پلیس تهران در گفتگو با "باشگاه خبرنگاران پویا" گفت: "طی جلسه‌ای با هماهنگی با دادستان تهران قرار شد با هرگونه سگ گردانی داخل شهر تهران، معابر و پارک ها برخورد شود."

او گفت که دلیل این ممنوعیت "ترس و دلهره" شهروندان از وجود سگ در خیابان هاست.

مشخص نیست کدام مردم از سگ ترس و دلهره دارند و اصولاً چه کسانی از این امر به پلیس شکایت کرده اند، اما آنچه مشخص است، برای منع ورود سگها به مکانهای عمومی نیاز به قانون است که به نظر می رسد از منظر پلیس و دادستان تهران چنین نیازی نیست و خود دادستانی می تواند در جایگاه قانون گذاری قرار گرفته و پلیس را هم دستور به اجرای این قانون نماید.

از آنجا که نگه داشتن 24 ساعته و تمام وقت حیوانات خانگی بخصوص سگ در داخل منزل عملاً غیر ممکن است، با این دستور پلیس و دادستانی در عمل منع نگه داری سگها را صادر شده است. حتی داخل خودروها هم از نظر دادستان و پلیس یک مکان عمومی محسوب شده است. ظاهراً هر کدام از ما این حق را داریم که سوار خودرو شخص دادستان یا رئیس پلیس شویم، چون که خودرو آنها نیز قاعدتاً یک مکان عمومی و محل رفت و آمد عامه مردم است!

 

 

گزارش یک سفر...

اواخر هفته گذشته سفری خانوادگی داشتیم به کیش و از آخرین سفرم به این جزیره بیش از 4 سال می گذشت. در این سفر این نکات برایم جالب بود:

1- از بدو ورود به فرودگاه، تا هتل، تا همه نقاط دیدنی و توریستی، بازارها، ساحل، تا نهایتاً لحظه برگشت، هیچ خبری از گشت ارشاد یا پلیس اخلاقی یا بسیج یا ... دیده نمی شد و از این نظر مردم و بخصوص بانوان آزادی و احساس راحتی بسیار بیشتری داشتند.

2-حداقل 20% خانمها رسماً و علناً حجاب را کنار گذاشته بودند، دیدن خانمهای بدون حجاب در سرتاسر کیش یک امر کاملا عادی شده بود.

3- در لابی هتل، رستوران، بازارها و حتی داخل خودروهای توریستی و یا کنار ساحل، صدای موزیک آهنگ های لس انجلسی به همراه صدای خواننده آهنگها شنیده می شد.

4- یک شب را مهمان رستوران شاندیز vip جزیره بودیم. باور کنید که این دقیقاً نام رستوران است! در این رستوران فضایی بسیار نزدیک و شبیه نایت کلاب و دیسکوهای دبی و استانبول و باکو و آنتالیا بازسازی شده بود جز آنکه مشروبات الکلی در آن سرو نمی شد، حداقل به صورت علنی! اما رقص و آواز و موزیک و شادی و نور و هلهله، همان نمونه های خارجی بود.

5-اگر چه قیمتها خود را با دلار 11000 تومانی وقف داده بود، اما همچنان تفاوت قیمتی محسوسی را می توان با تهران شاهد بود.

6- امکانات تفریحی جزیره اگر چه همچنان برای خیلی از مسافران گران محسوب می شود، اما نسبت به موارد مشابه در کشورهای همجوار بسیار بسیار ارزان تر بودند. به طور مثال بلیت استخر بازی های آبی را می توان با حداکثر 20% قیمت نمونه دبی آن تهیه کرد و یا یک جلسه غواصی تفریحی حداکثر 10% نمونه خارجی آن بود.

...

اگر روند تغییرات با همین سرعت ادامه داشته باشد، احتمالا در یک بازه 4 یا 5 ساله آینده نباید انتظار تفاوت فاحشی بین جزیره ایرانی و نمونه همسایه های خارجی را داشته باشیم!

 

ما برای نابود کردن آمدیم، نی برای ...

سردار سلامی: «راهبرد ما محو اسرائیل از جغرافیای سیاسی جهان است.»

انگار همین دیروز بود که آقای ظریف مصاحبه می کرد و میگفت که: "ما نگفته‌ایم که اسرائیل را نابود می‌کنیم" و چه زود شاهد از غیب رسید!

سردار سلامی نه رودربایستی دارد، نه عرف دیپلماتیک را رعایت می کند و نه اصلاً اهل گوشه و کنایه است. صاف رفته سر اصل مطلب، البته مشخص نیست که ایشان در قامت یک مقام سیاسی اینگونه سخن می گویند یا سخنگوی وزارت امور خارجه هستند؟ یا اصلاً در جمهوری اسلامی نظامیان باید تابع نظر سیاسیون باشند یا سیاسیون دنباله رو نظامیان؟ به هر حال حال مشخص است که برادران سپاهی چه در سر دارند، آیا با چنین استراتژی، می توان امید به بهبود روابط سیاسی با دنیا و مراودات اقتصادی و تولید ثروت و رفاه را داشت؟ آیا با این سخنان، پیش بینی آینده کشور سخت خواهد بود؟!

 

وحشت در آسمان...

روز پنجشنبه ساعت 14:20 به اتفاق خانواده و به قصد سفر تفریحی که از محل کار پیش کش شده بود عازم جزیره کیش بودیم. با خط هوایی "وارش" به شماره پرواز 5824 و یک هواپیمای به شدت مستعمل و کهنه و رنگ و رو رفته!

پرواز با یک ساعت تاخیر انجام شد، تاخیری که در ادبیات پروازی فعلی به چشم نمی آمده و کاملا هم عادی جلوه کرد و کسی به آن اعتراضی نداشت. اما چند دقیقه ای از بلند شدن هواپیما نگذشته بود که متوجه شدم هواپیما در حال چرخش است. این موضوع به راحتی از جهت تابش نور خورشید قابل فهم بود. پچ پچ های مسافران شروع شد، اما هیچیک از کادر پروازی حاضر به هیچ توضیحی نبودند. هواپیما باید به سمت جنوب حرکت می کرد اما بدون افزایش ارتفاع، به سمت شرق تغییر مسیر داده بود!

چند دقیقه بعد خلبان شروع به صحبت کرد و توضیح داد که به دلیل یک نقص فنی بسیار کوچک ناچار به بازگشت به فرودگاه مهرآباد است و در حال کاهش ارتفاع و نزدیک شدن به فرودگاه می باشد. نگرانی و اضطراب مسافران و از آن لحظه شروع شد. یکی صلوات می فرستاد، دیگری دعا می خواند، آن یکی غرغر می کرد که این چه هواپیمایی است و چرا اصلا حرکت کردید و ... حالا دیگر هر تکان و حرکت هواپیما باعث وحشت مسافران می شد. زمزمه ها به فریاد و جیغ تبدیل شده بود، چند نفری شروع به ناسزا گفتن به شرکت هواپیمایی و مسئولین هواپیمایی و حتی مقامات کرده بودند، همه می دانستند که با تحریمها، حد ایمنی صنعت هوایی ما به شدت آسیب پذیر شده و باید آماده حوادث مختلف بود ... بالاخره هواپیما در بین وحشت و فریاد و جیغ و فحش و ناسزا در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست...

پس از توقف، ابتدا گفتند که کسی هواپیما را ترک نکند، باز هم اضطراب، باز هم نگرانی، در نهایت پس از گذشت حدود نیم ساعت و در حالی که همه کلافه و خسته و نگران بودند، گفتند که از هواپیما خارج شوید، اما فرودگاه را ترک نکنید! بدون هیچ توضیح اضافه که مشکل از چه بوده است.

در داخل ترمینال هم کسی پاسخگو نبود، مشخص نبود باید چه مدت معطل باشیم، هی خبری هم از پذیرایی نبود، بچه ها گریه می کردند و خانمها بی تاب بودند و آقایان دیگر رسما با کادر حراست درگیر شده بودند. در نهایت اعلام کرد که پرواز بعدی همین خط هوایی "وارش" با 4 ساعت تاخیر انجام می شود و به مسافران آن پرواز گفتند که فرودگاه را ترک نکنند، در عوض به ما گفتند که با پرواز بعدی یعنی یک ساعت بعد حرکت خواهیم کرد!

پرواز بعدی دقیقا از همان نوع و شکل و اندازه قبلی بود، با کادر متفاوت، مسافران اکراه داشتند و به شدت ترسیده بودند، اما چاره ای نبود، سفری تنظیم شده بود و باید می رفتیم. در تمام طول زمان حرکت، با هر لرزش هواپیما و بخصوص موقع بلند شدن و نشستند، صدای فریاد و دعا و صلوات مسافران بلند می شد.

سفر هوایی ما در نهایت با 7 ساعت تاخیر انجام شد، این بار به خیر گذشت!

 

ما اسراییل را نابود می کنیم!

چند ساعت پس از انتشار خبر حمله به اهداف نیروی قدس سپاه پاسداران در سوریه، نخست‌وزیر اسرائیل گفته است که این حمله‌ها به اهداف ایرانی و سوری بود که مشغول کمک به نیروهای ایرانی بودند.

به گزارش رویترز، بنیامین نتانیاهو گفته است کسانی که به دنبال «نابودی» اسرائیل هستند، باید در انتظار عواقب کامل آن هم باشند.

چند نکته در مورد حمله اسراییل به مواضع اسراییل و سخنان نخست وزیر این کشور:

1-ایران در پی نابودی اسراییل نیست، فقط یک مقام ایرانی را نام ببرید که گفته باشد ما می خواهیم اسراییل را نابود کنیم؟!

2-سپاه پاسداران همینطوری در حال قدم زدن بوده که از نزدیکی مرز اسراییل رد شده، شما چرا اینقدر خودت را ناراحت می کنید؟ ما که کاری نکردیم اینطوری حمله می کنید!

3- سپاه در سوریه حضور مستشاری دارد و هیچگونه پایگاه نظامی در آنجا ندارد، پس اسراییل بی خود به خودش زحمت داده که مواضع ما را بزند، ما اصلا مواضع نداریم!

4- اسراییل طی 25 سال آینده، به طور دقیق 24 سال و 8 ماه و چند هفته آینده نابود می شود، اینکه هی به ما حمله می کند دلیلی بر همان نابودی اسراییل است!

5-ما چنان سیلی به اسراییل می زنیم که راه خانه اش را گم کند. آمار تلفات نیروهای ما در حملات اسراییل هم هیچ ربطی به این سیلی ما به اسراییل ندارد!

...

 

دین ملت ایران به چه کسی است؟

آقای لو دریان روز چهارشنبه، ٢٣ ژانویه/٣ بهمن، به کمیته روابط خارجی پارلمان فرانسه گفت سازوکار مالی ویژه ایران "باید ظرف روزهای آینده اجرایی شود".

با گذشت ٩ ماه از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای و بیش از دو ماه از بازگشت تحریم‌های نفتی و بانکی یکجانبه آن علیه ایران، هنوز سازوکار مالی ویژه‌ای که اتحادیه اروپا وعده‌اش را داده بود اجرایی نشده است.

مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای بلافاصله پس از تهدید آمریکا مبنی بر پاره کردن برجام وعده فرمودند که "اگر آنها پاره کنند، ما آن را آتش می زنیم!" و اکنون نه تنها آمریکا برجام را پاره کرد و از آن خارج شد و به آن آب دهان انداخت، بلکه حتی اروپاییان هم در عمل هیچ پایبندی به برجام نداشته و البته همین اروپا هم هر روز به بهانه ای یک تحریم جدید اضافه می کنند که تحریم هواپیمایی ماهان توسط آلمان آخرین مورد آن است.

در عمل این ایران است که پسر بچه خوب ماجرا شده، تک و تنها در اتاق برجام مانده و تمام تحریم ها هم بر علیه ایران اجرایی شده، هزینه صدها میلیارد دلاری هسته ای تماماً به هدر رفته، هزینه بی حساب تحریمها روی دست کشور باقی مانده، بیکاری و رکود اقتصادی و تورم افسار گسیخته بلای جان ملت شده و ملت ایران دست خالی مانده اند که چه باید بکنند.

راستی ملت ایران چنین وضعیتی را به چه کسی مدیون هستند؟!

 

دزدان آزادند و افشاگران دزدی در زندان!

یاشار سلطانی روزنامه نگار افشاگری که دو سال پیش مدارکی دایر بر "تخلفات شهرداری" در واگذاری املاک منتشر کرده بود به پنج سال حبس محکوم شده است.

پیام سیستم قضایی در ایران این است: "اگر ولایت مدار باشید، آزاد هستید که بدزدید و ببرید و اختلاس کنید و سفره بیت المال در اختیارتان است، اگر در مسیر ولایت نباشید و بخواهید افشاگری کنید، سروکارتان با زندان و بازجو و میرغضب است."

در ایران دزدان آزادند و افشاگران دزدی در زندان!

 

ما میگیریم و می بندیم، آنها هم میگیرند و می بندند، این به آن در!

خبرگزاری رسمی ایرنا به نقل از سرپرست دفتر حفاظت منافع ایران در واشنگتن گزارش داده است که مرضیه هاشمی مجری و خبرنگار شبکه "پرس تی وی" ایران که برای ده روز در آمریکا تحت بازداشت بود اکنون آزاد شده است.

به نظر می رسد بازی جمهوری اسلامی مبنی بر زندانی سازی و نقض حقوق بشر و "اگر ما میگیریم و زندان می کنیم، آنها هم زندان می کنند" به آخر رسیده است. جمهوری اسلامی همچنان مفتخر به بزرگترین زندان برای دو تابعیتی ها و بیگناهان است. و البته هزینه این ماجراجویی های نظام مقدس به طور مستقیم از جیب ملت ایران می رود!

تقاضای جریمه 1 میلیارد دلاری جیسون رضاییان را فراموش نکنیم!

 

وقتی وزیر هم بی شرم می شود...

وزیر راه و ترابری دولت خاتمی: "این اولین بار است که می‌گویم. سپاه از فرودگاه امام دو هزار هکتار سهم می‌خواست. من ندادم. چون تمام آن زمین مال بیت المال بود. برای همین نیروهای سپاه در سال ۸۳، روز افتتاح فرودگاه به آن حمله کردند."
من متوجه نمی شوم! یعنی سپاه چیزی از این کشور می خواسته و شما آقای وزیر مانع آن شدید؟ شما از این حد وقاحت شرم نمی کنید؟ شما نمی دانید که کل کشور متعلق به سپاه عزیز است و ما ملت ایران مستاجر سپاه هستیم؟ شما به چه حقی سپاه را از حق خودش محروم کردی که مجبور شود خودش حمله کند؟
شرم کنید آقای وزیر، شرم کنید!

کشور فقرا...

خط فقر در تهران از چهار و نیم میلیون تومان هم بیشتر است!

احمد امیرآبادی فراهانی عضو هیئت رئیسه مجلس و کمیسیون تلفیق با اشاره به تورم ۳۶ درصدی سال آینده گفت: برای یک خانوار ۴ نفره، خط فقر چیزی در حدود ۲ میلیون و ۲۵۵ هزار تومان است و البته این رقم در تهران متفاوت خواهد بود و چیزی در حدود ۴ میلیون و ۵۹۲ هزار تومان است.

وی ادامه داد: خیلی از مردم، کمتر از این رقم درآمد دارند و این بر اساس آمار و ارقام استخراج شده از بودجه ۹۸ است. بر اساس بودجه ۹۸، در سال آینده شاهد تورم نقطه به نقطه در حدود ۵۰ درصدی و تورم سالیانه ۳۶ درصدی خواهیم بود.

به نظرم از گفته های این عضو هیئت رئیسه مجلس می توان اینطور برداشت کرد که تهران بدل به شهر فقرا شده است، چرا که به جرات می توان گفت بیش از 90 درصد خانواده های تهرانی درآمدی کمتر از 4.5 میلیون تومان در ماه درآمد دارند. اما چند سوال:

1-این فقرا تا کی و کجا تحمل وضع موجود را خواهند داشت؟

2-آیا دشمنی با کشورهای قدرتمند و رسیدن به رمزهای اسراییل و ارسال پول برای کشورهای دیگر خواست این فقرا است؟

3- این فقرا امکان پرداخت مالیات را ندارند، دولت هم یا نفت نمی تواند بفروشد یا اگر بفروشد پولش را نمی تواند به کشور بازگرداند، در این صورت حدس زدن قیمت ارز در سال آینده سخت است؟

4- ماحصل حکومت 40 ساله نظام مقدس جمهوری اسلامی، بدل شدن پایتخت به شهر فقرا است، آیا چنین حکومت فقیر پروری می تواند نماینده خدا بر زمین باشد؟!

 

ملتی که به گروگان گرفته شده اند...

وزیر خارجه آمریکا: ایران باید به جای تروریسم شیعی، به حکومتی نرمال تبدیل شود.

جناب وزیر محترم خارجه آمریکا، خوب اگر جمهوری اسلامی یک حکومت نرمال بود، مردم ایران آزار داشتند هی از کشور فرار کنند؟ هی تظاهرات کنند؟ هی اعتراض کنند؟ هی زندان بروند؟ هی کشته بدهند؟ هی پناهنده شوند؟ اینقدر فریاد بزنند؟

جدی جدی شما تازه الان متوجه شدی مشکل کجاست؟!

 

تکلیف مردم چیست؟

سپیده قلیان، فعال اجتماعی پیش از بازداشت مجددش در روز گذشته ویدئویی از خود ضبط کرده و همزمان نامه‎ای نوشته است. در بخشی از این نامه و ویدئو خانم قلیان مجددا به مساله شکنجه در دوران بازداشتش پرداخته و از دادستان می‌خواهد که جلسه دادگاه او علنی و با حضور رسانه‌ها برگزار شود.

همچنین در این نامه خطاب به دادستان آمده است: "دو مسئول امنیتی ناظر و شاهد ضرب و شتم من بوده و خودشان مستقیما علیه من اقدام به ایراد اتهامات و فحش‌های بسیار رکیک و غیر اخلاقی نیز کردند. پس از ضرب و شتم ما را با چشم‌بند و دستبند و پابند به خودروی نهادهای امنیتی انتقال دادند. حتی در مسیر نیز من از ضربات باتوم بی‌نصیب نبودم، بر خلاف آنچه نهادهای امنیتی ادعا کردند. این روند در پلیس امنیت و فرماندهی اطلاعات هم ادامه داشت."

این فعال اجتماعی در بخش دیگری از این نامه با تاکید بر اینکه او را در بازجویی کابل زده‌اند، نوشته است: "پس از انتقال به سلول انفرادی، در حالی که حتی زخم‌های بدنم بهبود نیافته بود، به صورت مداوم و طولانی‌مدت بازجویی شدم. بازجویی که (طی آن متهم با) ضربات کابل، فحاشی و تهدید فرد مجاب شود که آن اتهامات را تایید کند."

واقعاً چه اتفاقی باید در این کشور بیافتد تا دلواپسان و حامیان حکومت از ظلم و ستم که به مردم می رود دق کنند؟ کسی که رسماً و علناً و با صدای بلند فریاد می زند که در زندان شکنجه شده و حکومت و نهادهای امنیتی به وحشیانه ترین روش باز دوباره و دوباره و دوباره بازداشتش می کنند و هیچ کس فریاد رسش نیست، باید حمایت شود یا سرکوب؟

تکلیف و وظیفه ما مردم در قبال این ستم دیدگان چیست؟

 

گذاف گویی های آقای وزیر...

یعنی جناب محترم وزیر کشور تا این اندازه از منطق و علم و دانش و آگاهی بدور شده اند که نمی دانند این دو جمله ایشان در تضاد کامل با هم هستند؟

صدایی که شنیده نمی شود...

شهبانو فرح پهلوی از معترضانی که در حمایت از رضا و محمدرضا پهلوی، دو پادشاه ایران شعار می‌دهند، قدردانی کرد و آن را نشانه بی‌ثمر بودن تبلیغات دروغین علیه حکومت پهلوی دانست.

آخرین ملکه ایران روز پنجشنبه ۲۷ دی ماه در گفتگو با تلویزیون «من و تو» عنوان کرد که جدا از ارتباط سیاسی و خانوادگی‌اش با خاندان پهلوی، خوشحال است که دروغ‌ها و تهمت‌ها علیه دو پادشاه پهلوی بی‌اثر بوده و «مردم فهمیده‌اند که چه بودند و چه شدند.»

شاید گذشت 40 سال زمان مناسبی برای قضاوت کارنامه یک حکومت باشد، اما بحث بر سر حکومتی که در این کارنامه در بیشتر موضوعات نمره غیر قابل قبول و مردودی گرفته شاید خیلی سخت نباشد. مردمی که اکنون با صراحت و شجاعت بیشتری همان شاه و شاهزاده ای را فریاد می زنند و در رسانه های مجازی از او تمجید می کنند که روزی از خروج او از کشور بسیار شادمان بودند.

اگر اقتصاد نابود شده و برپایی یک حکومت سراسر فاسد دلایل کافی برای اعتراض مردم نباشد، بیکاری و فقر و اختلاف طبقاتی و شباهت خود این حکومتیان و فرزندانشان به همان سبک زندگی غربی که شعار مبارزه با آن را می دهند بیش از همه موجب اعتراض مردم به حکومت فعلی و تمایل به سلسله پهلوی شده است.

اما اگر شاه ایران تنها با چند هفته و ماه اعتراض و تظاهرات صدای مردم خود را شنیده و کشور را دو دستی به آنها تحویل داد، نظام مقدس و متصل به وحی جمهوری اسلامی چه زمانی صدای ملت را خواهد شنید؟

 

ما زندان می کنیم، آنها هم زندان می کنند، این به آن در!

بنابر گزارش‌ها، مرضیه هاشمی، خبرنگار شبکه پرس تی‌وی ایران تاکنون دو بار به همراه وکیل خود تحت عنوان شاهد در یک دادگاه واشنگتن حاضر شده است. همچنین گزارش شده خانم هاشمی در ارتباط با یک تحقیقات قضایی که عنوانش فاش نشده به دادگاه برده شده و اتهامی علیه خود او طرح نشده است. در این خصوص موارد زیر قابل ذکر است:

1-خانم هاشمی همواره دسترسی به وکیل داشته است، وکیلش دسترسی به موکلش را داشته، هر دو دسترسی کامل به پرونده خود داشته و هر دو دسترسی کامل به رسانه های آزاد را داشته و رسانه ها و خبرنگاران هم دسترسی کامل به خانم هاشمی و وکیلش را داشته و دارند.

2- اگر در روند تحقیق و سوال و بررسی از خانم هاشمی، مسئولی یا مقامی یا بازجویی یا پلیسی تخلفی کند که خانم هاشمی نپسندد، ایشان به راحتی قادر به شکایت از شخص متخلف خواهد بود.

3-طبق آخرین گزارشها، اتهامی متوجه خانم هاشمی نبوده و ایشان به عنوان شاهد به دادگاه می رود.

با توجه به سه مورد فوق، ذوق زدگی عده ای از دوستان دلواپس اصولگرا از این ماجرا و مقایسه خانم هاشمی با موارد متعدد بازداشت شده در داخل ایران که "اگر ما میگیریم و بازداشت می کنیم و زندان می کنیم و باج خواهی می کنیم، آنها هم همین کار را می کنند!" کاملا بی اساس است و به جرات می توان گفت که رفتارهای قضایی نظام جمهوری اسلامی در سرتاسر جهان اگر بی نظیر نباشد، حداقل در دنیای دارای دموکراسی بسیار کم نظیر است! 

 

حکومت خشونت طلب، حکومت صلح طلب...

این دست یک مزدور ساواک است که باید قطع می شد!
حکومتی که با چنین حد از خشونت به قدرت رسیده و شکل گرفته میتوان انتظاری جز ترویج خشونت و نفرت را داشت؟!

مگه داریم؟ مگه می شه؟!

مادر «سینا قنبری» جوان ۲۲ ساله‌ای که در جریان اعتراضات دی ماه ۹۶ بازداشت شده بود، می‌گوید فرزندش را در زندان به قتل رسانده‌اند.

مادر سینا که برای نخستین بار پس از مرگ فرزندش با مسیح علی‌نژاد گفتگو کرده، با حالتی پریشان و متاثر تاکید می‌کند که از سکوت یک ساله خود پشیمان است و حالا می‌خواهد همه بدانند سینا قنبری را در زندان کشته‌اند.

به اعتقاد این نگارنده و به دلایل زیر گفته های مادر این جوان کشته شده کاملا دروغ است:

1- مگر تا کنون در زندانهای ایران کسی کشته شده است؟ ستار بهشتی، زهرا کاظمی، سعید اسلامی، سعید زینالی، اکبر محمدی، زهرا بنی یعقوب، ابراهیم لطف اللهی، کاوه عزیزپور، محسن روح الامینی، محمد کامرانی، امیر جوادی فر، رامین پوراندرجانی، هدی صابر، کاووس سید امامی، محمد راجی، وحید صیادی نصیری، وحید حیدری، علی پولادی،... دلیل این موضوع هستند که در زندانهای نظام مقدس جمهوری اسلامی به هیچ عنوان هیچگونه شکنجه ای صورت نمی گیرد و اگر هم احیاناً کمی صورت بگیرد فورا منجر به فوت شده یا خود طرف ترجیح می دهد و تمایل پیدا می کند که خودش کشی شود!

2- اگر مادر این جوان راست می گوید، باید می رفته و به قوه قضاییه شکایت می کرد، قوه قضاییه هم بدون توجه به مسائل سیاسی، بدون مصلحت اندیشی و بدون توجه به اینکه "نظام آسیب نبیند" به شکایت رسیدگی می کرد.

لذا با توجه به دو مورد فوق اینجانب قویاً گفته های این مادر گرامی را تکذیب کرده و معتقدم که در زندانهای نظام مقدس جمهوری اسلامی هیچ کس شکنجه یا کشته نمی شود و این گفته ها سراسر کذب هستند...

 

برجام به نفع کیست؟ به ضرر کیست؟!

مایک پنس معاون رئیس جمهوری آمریکا در سومین سالگرد اجرای توافق اتمی موسوم به برجام با ایران، بر بد بودن این توافق، عزم پرزیدنت ترامپ برای تشدید فشارها بر جمهوری اسلامی و این که توافق فقط در «خدمت ملاها» و «نه مردم ایران» بود، تاکید کرد.

اینجانب با این گفته های مقام آمریکایی و به دلایل زیر مخالفم:

1-ملایان چه با برجام و چه بی برجام مردم ایران را سرکوب می کنند، چرا که این تنها راه حفظ حکومتشان است.

2-تشدید فشار بر جمهوری اسلامی صرفاً با تحریم کافی نیست، خود تحریم همچون جنگ 8 ساله می تواند یک نعمت برای حکومت جمهوری اسلامی و بهانه ای برای فشار و سرکوب بیشتر مردم باشد.

3- اکنون که آمریکا از برجام خارج شده، سطح زندگی و رفاه کدام ملای حکومتی کاهش پیدا کرده است؟

4- اگر برجام به نفع ملایان بوده، آیا آمریکا هیچ برنامه زمان بندی شده ای برای رفع تحریمها دارد؟ یا این تحریمها و محدودیت ها قرار است همیشگی و پایدار بماند؟ در این صورت تکلیف مردم ذله و خسته شده از این تحریمها چیست؟

...

 

آنها برای خودشان کرده اند که آمار می دهند!

سید حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاری ایران گفت: سن آسیب‌های اجتماعی به زیر ۳۰ سال و سن اعتیاد به زیر ۱۵ سال رسیده است و آمارها نشان می دهد ورودی زندان‌های کشور طی سال‌های اخیر چندین برابر شده است.

همچنین کوروش محمدی، رئیس انجمن آسیب شناسی ایران گفت: بر اساس آمارهای رسمی ۱۰درصد از معتادان کشور را زنان تشکیل می دهند.

رضا جعفری رئیس اورژانس اجتماعی نیز آمار کودکان کار در ایران را ۱۱ هزار و ۵۰۰ کودک اعلام کرد.

تصور این نگارنده این است که این آقایان که این آمار را به طور علنی اعلام می کنند یا از پست و مقام خود سیر شده اند، یا خوشی زده زیر دلشان، مگر می شود در یک نظام مقدس این همه مشکلات عدیده اجتماعی وجود داشته باشد؟ یعنی معتادان ما روز به روز بیشتر می شوند؟ یا کودکان کار ما دائم بیشتر می شوند؟ یعنی سن اعتیاد به طور دائم در تمام 40 سال گذشته رو به کاهش بوده است؟ پس ما برای چی انقلاب کردیم؟ که به این روز بیافتیم؟ نه منطقی نیست، این آمار دروغ است، در نظام اسلامی و مقدس جمهوری اسلامی، تمام این آمار دروغ محض است، این مشکلات در حکومت مستبد و فاسد و طاغوتی شاه وجود داشته و هیچ شکی نیست، در نظام مقدس خیر، البته مشکلاتی هست، مثل همه جای دنیا، اما همواره وضعیت رو به بهبود است و این مشکلات هم از خیلی از کشورهای اروپایی و آمریکایی هم کمتر است!

این آقایان هم که این آمار را می دهند برای خودشان کرده اند، انشاء الله با یک حرکت جهادی تمام معتادان و زنان و کودکان کار کلا حذف خواهند شد و هیچ مشکلی باقی نخواهد ماند!

 

کی به کیه؟!

احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان و رئیس مجلس خبرگان در ایران از دولت حسن روحانی به خاطر آن که برجام را به دنبال خروج آمریکا از آن آتش نزدند انتقاد کرده و گفته است آنها در نهایت باید این کار را بکنند.

بالاخره در این مملکت کی چه کاره است؟ مگر مسئولیت برجام با شخص رهبری نیست؟ مگر رهبر وعده ندادند که اگر آنها برجام را پاره کنند ما آن را آتش می زنیم؟! خوب اگر این مسئله در ید و اختیار رئیس جمهور است، ایشان چرا و به چه حقی چنین وعده ای دادند؟ و اگر چنین امری در حوزه اختیارات رهبری است، که می دانیم اینگونه است، چطور آقای جنتی از رئیس جمهور چنین توقعی دارند؟!

بالاخره در این مملکت کی به کی است؟!

 

آنها که پاسخگو هستند و آنها که نیستند!

آیا در کل عمر نظام مقدس جمهوری اسلامی، هیچ مقام ارشد شامل شخص اول مملکت تا رئیس جمهور تا وزیر و وکیل و ... حاضر شده در محیطی عمومی و آشکار به سوالات مردم ایران پاسخ دهد؟!

کدام طرف پیروز می شود؟!

آقای جعفری امروز ۲۶ دی (شانزدهم ژانویه) گفته است "هم تمامی مستشاران نظامی و انقلابی و هم تجهیزات و سلاح‌هایی را که برای آموزش و توانمندسازی مبارزین مقاومت اسلامی و حمایت از مردم مظلوم سوریه، در این کشور اسلامی داریم حفظ خواهیم کرد".

نخست وزیر اسرائیل اخیرا خطاب به ایران گفته بود "توصیه می کنیم نیروهایتان را سریع تر از سوریه بیرون ببرید چون ما به سیاست حمله که وعده داده بودیم عمل می کنیم".

گادی آیزنکوت، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل به تازگی درباره مقابله با ایران و گروه‌های وابسته به آن در سوریه به روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز گفته بود که اسرائیل به "هزاران هدف بدون آن که مسئولیت آن را بپذیرد" حمله کرده است.

ظاهراً یک طرح دائم حمله می کند و خیلی هم در خصوص حملات خود سخن نمی گوید و مسئولیت نمی پذیرد، یک طرف هم فقط تهدید می کند و هی حرف می زند و هی از مرزهای آن یکی فاصله می گیرد!

این بازی تا کجا ادامه خواهد داشت؟!

 

وقتی جمهوری اسلامی به اروپایی ها فشار می آورد!

رادیوی لهستانی زت گزارش داده است که سفارت ایران در ورشو صدور ویزای گردشگری برای شهروندان لهستانی را متوقف کرده است.

بابا شما که کشتین این مقامات لهستانی را! دیگه اینقدر هم قرار نبود مجازاتشان کنید، بعد ماه ها انتظار اینکه یک کشور اروپایی پا پیش بگذارد و این سیستم حمایت مالی اروپا از ایران را در خاک خودش قبول کند و هیچ کدامشان هم قبول نکردند، حالا این لهستان اومده فوری یک اجلاسی بر علیه ایران ترتیب داده، شما که نباید تا این اندازه مجازاتشان کنید، جدی جدی نمی خواهید به لهستانی ها ویزا بدهید که بیایند ایران؟ اینقدر ناجوانمرد؟ اینقدر ظالم؟ حالا این ملت لهستان چه کنند که نمی توانند بیایند ایران؟ خوب نیست بابا، یک کم شما کوتاه بیایید!

 

کسی هوس تعریف برای دیگران به سرش نزند...

اسماعیل بخشی گفته شکنجه‌ها چنان شدید بوده است که پس از آزادی هم دچار حمله عصبی می‌شود!

اما نایب رئیس فراکسیون اصلاح‌طلبان در مجلس ایران ادعای شکنجه اسماعیل بخشی را تکذیب کرده و گفته مصدومیت‌های آقای بخشی ناشی از "زد و خورد" با ماموران، در جریان انتقال از شوش به اهواز بوده است.

از طرفی روز گذشته فرزانه زیلابی، وکیل مدافع آقای بخشی نمایندگان مجلس را متهم کرد که "با قدرى ملاحظه و سیاسى‌کارى نظر داده و در مواردی نیز، گویا شرح شکنجه‌هاى یک کارگر به سخره" گرفته‌اند!

نتیجه گیری شخصی:

اسماعیل بخشی به عنوان یک کارگر معترض که ماه ها حقوق نگرفته خیلی بیجا می کند که اعتراض می کند، بسیار می کند که اجتماع می کند، اصلا مگر شهر هرت است؟ وقتی دستگیرش می کنند مقاومت هم می کند و ماموران را کتک می زند و آنها را مجبور به ضرب و شتم می کند، در نهایت هم وقتی حسابی در بازداشت مفت خورد و مفت خوابید و خوشی زد زیر دلش، یک باره هوس کرده که بگوید شکنجه شده است! به خیال خودش می خواسته با آبروی سربازان گم نام امام زمان بازی کند، اما کور خوانده است، همه مجلسیان و همه دستگاه قضایی و همه دولتیان دستش را خوانده اند و رسوایش کردند، تا ماجرای او درس عبرتی باشد برای آیندگان که وقتی بازداشت شدند، خیلی از دوران خوشی دوران زندان برای دیگران تعریف نکنند، ممکن است آنها هم بعدها مثل همین آقای بخشی دچار حمله عصبی شوند!

 

اجرای حدود الهی یا اجرای حقوق بشر؟!

دادستان کل ایران: "جمهوری اسلامی به دلیل جلوگیری از محکومیت حقوق بشری در مجامع بین‌المللی دست از اجرای «برخی از حدود الهی» کشیده است." (نقل به مضموم

نکاتی که از این گفته دادستان می توان فهمید:

1- اجرای حداقل برخی از حدود الهی با حقوق بشر در تضاد قرار دارد.

2- جمهوری اسلامی نه از اعتراضات داخلی و نظر ملت ایران، که از محکومیت در مجامع بین المللی نگرانی و هراس دارد.

3-اگر مجامع بین المللی بخواهند جمهوری اسلامی را محکوم کنند، حتی حدود الهی را می توان تعطیل کرد.

4- رهایی از فشار بین المللی ضروری تر و واجب تر است از اجرای حدود الهی.

و البته در ادامه این سوالات نیز مطرح می شود:

1-اگر فشار و محکومیت بین المللی ادامه داشته باشد، بجز حدود الهی دیگر چه چیزهایی را می توان تعطیل کرد؟

2- اگر فشار بین الملل قطع شود، آیا نقض حقوق بشر ادامه خواهد داشت؟ تا به کجا؟

3-اگر ملت ایران رعایت حقوق بشر را از حکومت خود خواستار شوند اما امکان فشار بر حکومت را نداشته باشند، آیا حکومت به نظر ملت تمکین می کند؟

4-اگر ملت ایران بر حکومت فشار آورند که حقوق بشر را رعایت کند، آیا حکومت حاضر است دست از اجرای حدود الهی بردارد و حقوق بشر را رعایت کند؟

... 

 

شیوه مبارزه عاقلانه...

مبارزه مسلحانه و همراه با خشونت دقیقاً همان چیزی است که حکومتهای دیکتاتوری و تمامیت خواه دنبال آن هستند تا بهترین بهانه برای سرکوب مخالفان خود را داشته باشند. هوشمندی اپوزوسیون در این است که از هرگونه بهانه جویی به اینگونه دیکتاتورها پرهزی کند...

آتش به اختیاران آماده باش!

بخش ساختمان یکی از مهمترین پایه های اقتصاد ایران است، اما پیش بینی این بخش در سال آینده و دورنمای آن چگونه است؟

در کشورهای نفت محور و جهان سوم مثل ایران، رونق بخش ساختمان به این 3 پارامتر وابستگی مستقیم دارد: 1-درآمد نفتی دولت، هر چه قیمت نفت افزایش یابد و درآمد ارزی دولت از این محل رونق داشته باشد، بخش مسکن نیز با رونق روبرو خواهد بود. 2-بودجه عمرانی دولت، هر چه بودجه عمرانی دولت بیشتر شود، می توان انتظار رونق در بخش مسکن را داشت. 3-تورم، هر چه تورم بیشتر باشد، می توان انتظار سرمایه گذاری در بخش مسکن و در نتیجه رونق در این بخش را متصور بود. اما این سه عامل در سال آینده چگونه است؟ پیش بینی آن سخت نیست!

در سال آینده بودجه ایران کمترین وابستگی را به قیمت نفت دارد، چون اصولاً با تحریمهای آمریکا اجازه صادرات نفت ندارد و کشورهای معدودی هم که از طرف آمریکا اجازه دارند که نفت ایران را بخرند، اجازه پرداخت پول آن را به ارزهای بین المللی ندارند، پس درآمد دولت از محل فروش نفت نزدیک به صفر باید در نظر گرفته شود. همچنین بودجه رسمی عمرانی در حد کمترین هاست که حتی اجازه تعمیر و نگهداشت ساختمان و جاده های موجود را هم نمی دهد، چه برسد به رونق در این بخش. تورم هم طی یک سال گذشته به حد بالای خود رسیده و سال آینده در دوره پس از تورم هستیم و انتظار سرمایه گذاری در این بخش چه از طرف دولت و چه از طرف بخش خصوصی بسیار بعید به نظر می رسد. نتیجه اینکه بخش مسکن در سال آینده شاهد یکی از بی رمق ترین دوران خود خواهد بود. از آنجا که 300 شغل مستقیم و غیر مستقیم با بخش مسکن درگیر هستند، می توان انتظار افزایش نجومی آمار بیکاری در سطح کشور را داشت. اما دولتی که بودجه جاری حداقلی را دارد و بیمه تامین اجتماعی که خود در عمل ورشکسته است، امکان پرداخت مستمری به این خیل بیکاران را نخواهد داشت و در نتیجه پیش بینی سربرآوردن اعتراضات و تظاهرات این خیل بیکار و هر چه فقیرتر شده به هیچ عنوان دور از انتظار نخواهد بود. پس باید فکری برای این اعتراضات سال آینده کرد. چه کنیم؟ یک راه باقی می ماند: "سرکوب!"

پس باید مقدمه آن از همین امسال چیده شود. چه کنیم؟ هر گونه اعتراض و تظاهرات را به دشمن ربط دهیم تا بتوانیم به راحتی آنها را سرکوب کنیم! "دشمن برای سال آینده برنامه دارد"

پس نیروی انتظامی، وزارت دفاع، سپاه و بسیج و آتش به اختیاران، آماده باشید که سال آینده کار زیادی دارید!

 

وقت تمرین چه کنیم؟ وقت جنگ چطور رفتار کنیم؟

همه ما دوره کودکی خود را به یاد داریم که یک سال تحصیلی تمام درس می خواندیم و مشق می کردیم و تمریم می کردیم و غلط ها را اصلاح می کردیم تا نقاط ضعفمان را پیدا کنیم تا در روز امتحان تمام داشته های خود را تحویل دهیم. در روز تمرین، هم خودمان و هم معلم و هم مدیر و هم اولیاء و خلاصه همه و همه بدنبال این بودند که بفهمند ما چه ضعفی داریم تا آن را به موقع ترمیم و اصلاح کنند.

ارتش های دنیا هم به همین شیوه عمل می کنند، سربازان را آموزش می دهند، تجهیزات می خرند و یا تولید می کنند و به طور مداوم و لحظه ای در حال تحقیق بر این موضوع هستند که آیا این ابزار و اسلحه و تجهیزات، با کیفیت لازمه خرید یا تولید شده؟ آیا نقطه ضعفی دارد؟ آیا این سرباز به خوبی تعلیم دیده؟ ... سپس مانور برگزار می کنند و باز آموخته های خود را می آزمایند تا نقطه ضعفها مشخص شود و با تشخیص به موقع، در رفع آن بکوشند. اگر سربازی اشتباهی کرد دنبال این موضوع هستند که آیا آن سرباز کوتاهی کرده؟ آیا خوب آموزش ندیده؟ تعلیم دهنده اش کی بوده؟ آیا در تعلیم سربازان کوتاهی شده؟ یا تجهیزات خوب به سرباز شرکت کننده در مانور تحویل شده؟ آیا نحوه استفاده از آن به خوبی آموزش داده شده؟ ... در این پروسه هر کس که کوتاهی کرده باشد به موقع تشخیص و رویه تنبیهی خود را خواهد داشت، از مربی آموزش دهنده گرفته تا مهندس تولید کننده ابزار آلات تا مسئول خرید تجهیزات. هیچ کس سعی در مخفی کردن نقاط ضعف ندارد، بلکه بر عکس، هر کس که بتواند ضعفها را بهتر و به موقع تشخیص دهد تشویق هم خواهند شد. مبادا این نقاط ضعف در روز حادثه، در روز جنگ عاملی برای خسارت جانی یا مالی به نیروی خودی شود!

بدون تردید احمق و ابله و کور و نادان و حمار خواهد بود کسی که در زمان صلح و تمرین و زمانی که باید مشق کرد و یاد گرفت، نقاط ضعف را عمداً نبیند، یا ببیند و عمداً بر آن سرپوش بگذارد. همانطور که خائن و رذل و کثیف خواهد بود کسی که در زمان جنگ و ستیز، حرف از نقطه ضعف و کمبود و ناملایمات آورد. آن روز، روز محشر است و هر کسی، پیر و جوان و مرد و زن و سنی و شیعه و کرد و بلوچ و ترک و عربو ...، با جان و خون و وجود خود، با دست خالی و چنگ و دندان، از خاک و مرز و پرچممان حفاظت و دفاع خواهد کرد که ..."چو ایران مباشد تن من مباد"