روز گذشته پنجشنبه 5 اردیبهشت سری زدم به نمایشگاه بانک، بیمه و بورس در
تهران. اگر هر سال بحث بر سر شاخص بورس و سهام سود آور در سال جاری بود،
امسال بیشترین اشتیاق و بیشترین بحث بر سر قیمت ارز و طلا و مسکن در سال
جاری بود. یکی از اساتید، جناب آقای هلالات در غرفه نخبگان بورس تحلیل جامع
و جالبی در خصوص طلا و ارز داشت که خلاصه سخنرانی یک ساعته ایشان را در
اینجا نقل می کنم:
1- مجموع نیاز ارزی کشور با رعایت نیازهای واقعی و با توجه به تحریمها در سال 98 برابر 60 میلیارد دلار می باشد.
2- جمع درآمدهای ارزی کشور حاصل از صادرات نفت زیر یک میلیون بشکه در روز و صادرات پتروشیمی ها و صادرات خدمات (حتی با در نظر گرفتن مالیات از هواپیماهای عبوری از آسمان ایران و مالیات صادرات خدمات مهندسی و ...) چیزی حدود 60 میلیارد دلار است، یعنی نیاز به ارز و درآمدها در سال 98 بسیار به هم نزدیک هستند و از این بابت دولت خیلی دغدغه ندارد.
3- بعضی نیازها هست که در قابلیت اندازه گیری ندارد و آمار و اطلاعاتی در مورد آنها نیست. مثل هزینه های منطقه ای و دفاعی ایران، (سخنران از این قسمت خیلی سریع و به صورت کلی گذشت. ) و نیاز دیگر خروج سرمایه از کشور است. خروج سرمایه می تواند به صورت خرید ملک در کشوهای همسایه، یا ارسال پول برای بستگان در سایر کشورها، یا حتی خرید ارز و نگهداری در خانه ها باشد که عملا این ارز هم از گردش مالی خارج می شود. جمع این دو عدد یعنی هزینه های منطقی و فرار سرمایه ها پتانسیل بالا بردن قیمت ارز در سال 98 را دارد.
4- در صورت بالا رفتن ریسک های سیاسی (جنگ یا انقلاب) نیازهای واقعی کشور در همان حدود 60 میلیارد باقی خواهد ماند، اما دو بند هزینه های منطقه ای و خروج سرمایه می تواند به صورت تصاعدی افزایش یابد و فقط در این صورت احتمال نوسانات کنترل نشده قیمت ارز می رود.
5- در صورت ثبات سیاسی، قیمت ارز باز هم افزایشی، اما با شیب یکنواخت و ملایم خواهد بود.
نتیجه گیری نهایی: ارز و طلا همچنان پناهگاهی برای سرمایه های خرد و بی هدف در جامعه خواهد بود.
1- مجموع نیاز ارزی کشور با رعایت نیازهای واقعی و با توجه به تحریمها در سال 98 برابر 60 میلیارد دلار می باشد.
2- جمع درآمدهای ارزی کشور حاصل از صادرات نفت زیر یک میلیون بشکه در روز و صادرات پتروشیمی ها و صادرات خدمات (حتی با در نظر گرفتن مالیات از هواپیماهای عبوری از آسمان ایران و مالیات صادرات خدمات مهندسی و ...) چیزی حدود 60 میلیارد دلار است، یعنی نیاز به ارز و درآمدها در سال 98 بسیار به هم نزدیک هستند و از این بابت دولت خیلی دغدغه ندارد.
3- بعضی نیازها هست که در قابلیت اندازه گیری ندارد و آمار و اطلاعاتی در مورد آنها نیست. مثل هزینه های منطقه ای و دفاعی ایران، (سخنران از این قسمت خیلی سریع و به صورت کلی گذشت. ) و نیاز دیگر خروج سرمایه از کشور است. خروج سرمایه می تواند به صورت خرید ملک در کشوهای همسایه، یا ارسال پول برای بستگان در سایر کشورها، یا حتی خرید ارز و نگهداری در خانه ها باشد که عملا این ارز هم از گردش مالی خارج می شود. جمع این دو عدد یعنی هزینه های منطقی و فرار سرمایه ها پتانسیل بالا بردن قیمت ارز در سال 98 را دارد.
4- در صورت بالا رفتن ریسک های سیاسی (جنگ یا انقلاب) نیازهای واقعی کشور در همان حدود 60 میلیارد باقی خواهد ماند، اما دو بند هزینه های منطقه ای و خروج سرمایه می تواند به صورت تصاعدی افزایش یابد و فقط در این صورت احتمال نوسانات کنترل نشده قیمت ارز می رود.
5- در صورت ثبات سیاسی، قیمت ارز باز هم افزایشی، اما با شیب یکنواخت و ملایم خواهد بود.
نتیجه گیری نهایی: ارز و طلا همچنان پناهگاهی برای سرمایه های خرد و بی هدف در جامعه خواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر