در ارتباط به آینده سیاسی جمهوری اسلامی به این چند نکته توجه کنیم:
1- آمریکا به عنوان قوی ترین ارتش جهان و به صورت تمام قد و با قدرت تمام به مرزههای آبی و خاکی جمهوری اسلامی نزدیک شده و ایران عملاً در محاصره آمریکا قرار دارد.
2- در تاریخ معاصر آمریکا در تمام جنگها پیروز شده است.
3- جمهوری اسلامی دچار تورم و گرانی و اقتصادی در عمل ورشکسته است.
4-مردم ایران به شدت ناراضی و عصبی و عصبانی از حکومت خود هستند.
...
با توجه به موارد 4 گانه فوق، آیا هیچ شانسی برای مذاکره بین ایران و آمریکا باقی می ماند؟ ایران می خواهد بر سر چه چیزی چانه زنی کند؟ چه چیزی بدهد که درخواست چیزی را داشته باشد؟ هسته ای که ندارد، اقتصاد هم که ندارد، ثروت هم که ندارد، نفتش را هم که نمی خرند، ... جز اینکه التماس کند که با من کار کنید و با من قهر نکنید و نفتم را بخرید و با من رابطه بانکی داشته باشید من قول می دهم که پسر خوبی باشم و دست به هسته ای نزدم، آیا چیز دیگری می تواند بگوید؟
موضوع به این سادگی هم نیست، به طور قطع مقامات ایران همه اینها را می دانند، پس قبل از آنکه از سر استیصال و اجبار بر سر میز مذاکره بنشینند، لازم است که مقدماتی را فراهم کنند:
1-جمهوری اسلامی قصد دارد تمام نیروهای نیابتی خود را بسیج کند تا آنجا که می توانند برای آمریکا مزاحمت ایجاد کنند. در این صورت یکی از اصلی ترین کارتهای بازی ایران در سر میز مذاکره، کنترل همین نیروهای تحت امرش خواهد بود.
2- نشان دادن قدرت اقتصادی و عدم ضعف در اقتصاد با کنترل قیمت ارزهای خارجی، طی دو هفته گذشته دولت با تزریق شدید ارز به بازار، توانسته قیمت را کاهشی کند. در یک اقتصاد مقاومتی که حکومت قصد مقاومت برای چند سال را داشته باشد، به طور حتم باید قدر تک تک دلارهای خزانه دانسته شود. اما اینکه اینطور بذل و بخشش کرده و دلارها را روانه بازار می کنند، نشان از آن دارد که هدف حکومت کنترل کوتاه مدت است، چرا؟ آیا دلیلی جز استفاده از برگ اقتصاد در سر میز مذاکره وجود دارد؟
3- افزایش تهاجم لفظی از طرف مقامات سیاسی جمهوری اسلامی، که یعنی ما ترسی نداریم و آماده هر گونه جنگی هستیم، که یعنی در میز مذاکره ما را از جنگ و برخورد نظامی نترسانید!
4- برای شروع یک مذاکره قطعا طرف آمریکایی پیش قدم نخواهد شد، چرا؟ به یک دلیل ساده، چون او هیچ نیازی به مذاکره ندارد! این طرف ایرانی است که شدیدا و قویاً در طرف ضعیف قرار دارد و دریافت کمک و اصلاح امور اقتصادی و رفع خطر نظامی اولویت اولش است. اما طرف ایرانی هم پیش قدم نخواهد شد، چرا؟ اول به دلیل پیش شرطهایی که آمریکا تعیین کرده، دوم به دلیل ذات جمهوری اسلامی که هویت خود را در آمریکا ستیزی تعریف کرده است. پس لازم است که طرف سومی پیدا شود و دست این دو طرف قهر کرده با هم را در دست یکدیگر قرار داده و آنها را بر سر میز بنشاند، درست همان کاری که این روزها واسطه ها و دلالان عمانی و عراقی در حال انجامش هستند!
خلاصه کنم، با توجه به دلایل 4 گانه فوق، به نظر می رسد به زمان مذاکره نزدیک می شویم، به طور قطع لحظه اعلام رسمی قبول مذاکره از دو طرف، مردم ایران به خیابانها خواهند ریخت و شادی خواهند کرد. اما باز بدون تردید، این شادی خیلی طولانی نخواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر