در پاسخ به پست یکی از دوستان در خصوص مقایسه میزان دموکراسی در دو نظام
قبل و بعد از انقلاب مایلم که کمی در این خصوص توضیح بدهم، در ابتدا باید
قبل از هر چیز بدانیم که اصولا دموکراسی چیست و چه شاخصه هایی دارد، برای
کوتاه شدن بحث، پله به پله توضیح می دهم:
1- به رسمیت شناختن حق اقلیت برای اعتراض!
در هر نظام دارای دموکراسی، گروه اقلیت نه تنها سرکوب نمی شوند، نه تنها مجبور به تبعیت از گروه اکثریت نیستند، بلکه در ارائه نظر خود و اعتراض به گروه اکثریت و همچنین کمپین و اجتماع و تبلیغ به نفع خود و در نهایت سعی در بدل شدن به گروه "اکثریت" کاملا آزاد هستند، و شاید همین نکته مهمترین تفاوت یک دموکراسی واقعی با یک نظام مبتنی بر آراء عمومی (جمهوری اسلامی) باشد!
در نظامهایی که گروه اقلیت دارای حقوق یاد شده نباشند، آن کس که قدرت سیاسی را در دست گرفته به راحتی می تواند خود را نماینده اکثریت بنامد و از همه گروه های دیگر با این توجیه که در اقلیت هستند و باید از اکثریت تبعیت کنند، بخواهد که از او تبعیت کنند! و از همین جا دیکتاتوری از دل نظام مبتنی بر آراء عمومی فاقد دموکراسی بوجود می آید! در نظامهای تمامیت خواه و دیکتاتوری، کسی حق اعتراض ندارد، کسی حق تبلیغ علیه نظام حاکم را ندارد، کسی حق به نقد کشیدن شخص اول مملکت یا حزب حاکم را ندارد و صاحبان قدرت همیشه و تقریبا به طور دائم العمر دارای آراء عمومی به نفع خود بوده در هر مناسبتی هم این آرای عمومی و حداکثری خود را به رخ جامعه می کشند. در چنین نظامی، آحاد ملت فقط کارکرد "رای دادن" و "حضور در صحنه بودن" را دارند تا به حاکمیت مشروعیت سیاسی ببخشند!
از این منظر خیلی نمی توان تفاوت زیادی بین نظام شاهنشاهی و نظام ولایی دانست، و از آنجا که خواسته اول انقلابیون 57 رهایی از دیکتاتوری شخص محور و رسیدن به دموکراسی بود، می توان حاکمان فعلی و شخص رهبر را اولین ضد انقلاب در حال حاضر دانست!
1- به رسمیت شناختن حق اقلیت برای اعتراض!
در هر نظام دارای دموکراسی، گروه اقلیت نه تنها سرکوب نمی شوند، نه تنها مجبور به تبعیت از گروه اکثریت نیستند، بلکه در ارائه نظر خود و اعتراض به گروه اکثریت و همچنین کمپین و اجتماع و تبلیغ به نفع خود و در نهایت سعی در بدل شدن به گروه "اکثریت" کاملا آزاد هستند، و شاید همین نکته مهمترین تفاوت یک دموکراسی واقعی با یک نظام مبتنی بر آراء عمومی (جمهوری اسلامی) باشد!
در نظامهایی که گروه اقلیت دارای حقوق یاد شده نباشند، آن کس که قدرت سیاسی را در دست گرفته به راحتی می تواند خود را نماینده اکثریت بنامد و از همه گروه های دیگر با این توجیه که در اقلیت هستند و باید از اکثریت تبعیت کنند، بخواهد که از او تبعیت کنند! و از همین جا دیکتاتوری از دل نظام مبتنی بر آراء عمومی فاقد دموکراسی بوجود می آید! در نظامهای تمامیت خواه و دیکتاتوری، کسی حق اعتراض ندارد، کسی حق تبلیغ علیه نظام حاکم را ندارد، کسی حق به نقد کشیدن شخص اول مملکت یا حزب حاکم را ندارد و صاحبان قدرت همیشه و تقریبا به طور دائم العمر دارای آراء عمومی به نفع خود بوده در هر مناسبتی هم این آرای عمومی و حداکثری خود را به رخ جامعه می کشند. در چنین نظامی، آحاد ملت فقط کارکرد "رای دادن" و "حضور در صحنه بودن" را دارند تا به حاکمیت مشروعیت سیاسی ببخشند!
از این منظر خیلی نمی توان تفاوت زیادی بین نظام شاهنشاهی و نظام ولایی دانست، و از آنجا که خواسته اول انقلابیون 57 رهایی از دیکتاتوری شخص محور و رسیدن به دموکراسی بود، می توان حاکمان فعلی و شخص رهبر را اولین ضد انقلاب در حال حاضر دانست!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر