مقایسه بین دیکتاتوری ایرانی و نظام پادشاهی مشروطه کشورهای دارای دموکراسی غربی:
ایران مدتهاست که قصد دارد دیکتاتوری خودش را با سایر کشورها مقایسه کند و بگوید که اگر ما اینچنینیم، کشورهای دارای دموکراسی هم همینطورند! لذا در تمام سالهای گذشته رسانه های حکومتی و بخصوص زیر نظر رهبری سعی در مقایسه سیستم ولایی نظام جمهوری اسلامی را با پادشاهی مشروطه سایر کشورهای دارای دموکراسی دارد، اما آیا این مقایسه قابل اعتناست؟ به به دلایل ذیل پاسخ منفی است:
1- سلطنت در بریتانیا همانند پرچم کشور ،نمادی از یکپارچگی کشور است، همانطور که پرچم بر تمام کشور سایه انداخته، سلطنت هم سایه و حریمی برای کشور است، اما به مانند پرچم، پادشاه هم هیچ نقشی در تصمیم گیری های سیاسی ندارد!
2- در تمام سالهای دوره معاصر، حتی یک تصمیم اجرایی و سرنوشت ساز از پادشاه (یا ملکه فعلی) بریتانیا، و یا هیچ پادشاه دیگر اروپایی دیده نشده، تصمیمات توسط نهادهای اجرایی مثل نخست وزیر و یا پارلمان منتخب مردم اخذ می شود.
3- مقایسه ولایت فقیه با سیستم پادشاهی مشروطه کشورهای اروپایی قیاسی مع الفارغ است، ولی فقیه در تمام امور و شئون و در تمام مسائل ریز و درشت کشور دخالت می کند و تصمیم میگیرد، تصمیم می سازد، خط مشئ تعیین میکند، ... که در هیچ کدام از کشورهای پادشاهی اروپایی نمی توان یافت.
4- بجز انتصابات بسیار متنوع از سران نظامی و لشکری، تا صدا و سیما، تا شرکتهای ریز و درشت اقتصادی مثل بنیاد جانبازان و آستان قدس، ... که تماما منشاء قدرت و اقتصاد هستند، ولی فقیه در تایید صلاحیت همه کسانی که به نوعی قصد ورود به دایره قدرت را دارند، نقش مستقیم و تعیین کننده دارد. امری که به هیچ عنوان و به هیج وجه از طرف پادشاهان کشورهای دارای دموکراسی فاقد نمونه مشابه است.
5- ورود ولی فقیه در مسائل ریز و درشت اجرایی به صورت روزمره و دائم قابل ذکر است. به طور مثال کل ماجرای تیر 78، بعد از سخنرانی آقای خامنه ای در خصوص هشدار به مسئولین در خصوص پایگاه دشمن بودن روزنامه ها بود که قوه قضاییه زیر نظر ولی فقیه (قاضی مرتضوی) بلافاصله اطاعت امر کرد و روزنامه سلام و بسیاری دیگر را توقیف کرد و اعتراضات دانشجویی شروع شد!
6- ماجرای سال 88 بعد از حمایت تمام قد و علنی آقای خامنه ای از احمدی نژاد دروغگو و لات در نماز جمعه 29 خرداد 88 بود که سرکوب معترضین و جمع کردنشان از کف خیابانها و مقدمه حصر عزیزان موسوی و رهنورد و کروبی ... آغاز شد. هیچ پادشاهی در هیچ کدام از کشورهای دارای دموکراسی مدرن هرگز به مسئله انتخابات و حمایت از یک کاندیدای خاص ورود نکرده اند.
7- اگر بودجه دولتی به خانواده سلطنتی در کشورهای اروپایی داده می شود، همین نهاد سلطنت منشاء درآمد چند برابری برای کل کشور است، فقط یک نمونه آن بازدیدصدها هزار گردشکر از کاخها و دیدار با خانواده سلطنتی و ... اما تا الان نشنیدم که به طور مشخص بیان شود که چه میزان بودجه به نهاد بیت تعلق میگیرد و این بودجه چطور خرج می شود؟!
8- انتخابات در کشورهای پادشاهای مشروطه غربی یک امر بدیهی و ثابت بوده که به این ترتیب مردم اختیار و سرنوشت خود را تعیین کرده و نه یک شخص خاص مثل پادشاه یا ولی فقیه. همین انتخابات در یک پروسه دموکراتیک و با نظارت ناظرین بی طرف بین المللی صورت میگیرد. در ایران اما، کل پروسه انتخابات از تایید صلاحیت کاندیداها گرفته تا دوره معرفی و تبلیغات و تا مناظرات تلویزیونی و تا روز انتخابات و اعلام نتیجه، تماما به طور مستقیم زیر نظر نهادهای منصوب شده از طرف رهبر است! هیچکس به هیچ عنوان حق ندارد بدون اجازه رهبر و بدون التزام عملی به تبعیت از منویتات رهبری و بدون اعتقاد قلبی به اصل ولایت فقیه، وارد دایره قدرت سیاسی کشور شود. امری که با تمام موازین دموکراسی و مردمسالاری دنیای مدرن در تضاد مستقیم است!
در نهایت بسیار مهم است که در انقلاب 57 نظام پادشاهی در این کشور برچیده شد تا نظامی برآمده از یک دموکراسی واقعی جایگزین آن شود، نه آنکه بعد از 40 سعی کنیم مشکلات و نواقص و کاستی های نظام خود را با نظامهای پادشاهای دنیا، یعنی دقیقا همان چیزی که برای سرنگونی آن انقلاب کردیم، مقایسه کنیم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر