بانک مرکزی در اطلاعیهای، اختلال اخیر در بازار ارز و افزایش "غیرمنتظره"
قیمت ارزهای خارجی را "عمدتا متاثر از بداخلاقیها، سیاسیکاریها و
القائات خارجی و عملیات سوداگرانه داخلی" دانسته و گفته است این بانک
نگرانیهای مردم ایران را "درک میکند."
هر کس طی چند هفته گذشته سری به یکی از صرافی های شهر تهران زده باشد، متوجه شده که مشتریان واقعی ارز، مردم کوچه و خیابان هستند، یعنی همان کسانی که نیک می دانند با وضع نحیف حال حاضر اقتصاد ایران و با طوفان شکست برجام طی چند هفته آینده، چه به روز اقتصاد، پول ملی، دارایی ها و نهایتا وضع معیشت آنها خواهد آمد و لذا برای ثابت نگه داشتن ارزش اندوخته خود، به خرید طلا و ارز رو آورده اند.
اما آیا بازداشت دلالان و بستن صرافی ها چاره اساسی کار است؟ به اعتقاد این نگارنده دو راه حل برای بهبود سریع وضع اقتصاد حال حاضر ایران وجود دارد:
1- رجوع به نسخه آقای خامنه ای، به معنای بستن درهای کشور و نگاه به درون یا همان کره شمالیزه کردن ایران! در حقیقت نابودی کل اقتصاد و کل کشور به طوری که خیال همه راحت شده و اصولا چیزی وجود نداشته باشد که بخواهیم بر سرش به گفتگو بنشینیم!!
2- فراموش کردن هسته ای، فراموش کردن برنامه موشکی، بازگشت سپاهیان به پادگانها و ملاها به مساجد، رعایت حقوق بشر، ایجاد قوه قضاییه مستقل به جهت جلوگیری از رانت و فساد، استقبال از بازگشت نخبگان به کشور، استقبال از سرمایه گذاری خارجی، ...
از آنجا که گزینه اول به معنای نابودی کشور و گزینه دوم هم غیر ممکن به نظر می رسد، باید منتظر عواقب هولناک و سهمگین اقتصادی و البته سیاسی و امنیتی در این کشور بلازده باشیم...
هر کس طی چند هفته گذشته سری به یکی از صرافی های شهر تهران زده باشد، متوجه شده که مشتریان واقعی ارز، مردم کوچه و خیابان هستند، یعنی همان کسانی که نیک می دانند با وضع نحیف حال حاضر اقتصاد ایران و با طوفان شکست برجام طی چند هفته آینده، چه به روز اقتصاد، پول ملی، دارایی ها و نهایتا وضع معیشت آنها خواهد آمد و لذا برای ثابت نگه داشتن ارزش اندوخته خود، به خرید طلا و ارز رو آورده اند.
اما آیا بازداشت دلالان و بستن صرافی ها چاره اساسی کار است؟ به اعتقاد این نگارنده دو راه حل برای بهبود سریع وضع اقتصاد حال حاضر ایران وجود دارد:
1- رجوع به نسخه آقای خامنه ای، به معنای بستن درهای کشور و نگاه به درون یا همان کره شمالیزه کردن ایران! در حقیقت نابودی کل اقتصاد و کل کشور به طوری که خیال همه راحت شده و اصولا چیزی وجود نداشته باشد که بخواهیم بر سرش به گفتگو بنشینیم!!
2- فراموش کردن هسته ای، فراموش کردن برنامه موشکی، بازگشت سپاهیان به پادگانها و ملاها به مساجد، رعایت حقوق بشر، ایجاد قوه قضاییه مستقل به جهت جلوگیری از رانت و فساد، استقبال از بازگشت نخبگان به کشور، استقبال از سرمایه گذاری خارجی، ...
از آنجا که گزینه اول به معنای نابودی کشور و گزینه دوم هم غیر ممکن به نظر می رسد، باید منتظر عواقب هولناک و سهمگین اقتصادی و البته سیاسی و امنیتی در این کشور بلازده باشیم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر