با تزلزل برجام، ایران با ابرچالشهایی به ویژه در حوزه اقتصاد رو به روست که بحرانهای ناشی
از آنها می تواند بسیار فراتر از بحرانهای سیاسی بین المللی باشد. کمبود
منابع آب، مسائل زیستمحیطی، بحران صندوقهای بازنشستگی، ناکارایی بودجه
دولت، بحران نظام بانکی و بیکاری گسترده و ناکارایی اشتغال، از دید بسیاری
کارشناسان ابرچالشهای ایران امروز هستند که بحران ناشی از آنها در برخی
موارد آغاز شده است. اما آیا تمام این مسائل ناشی از تحریمهای بین المللی و
فشار خارجی است یا ناکارایی حکمرانی و عدم توجه به منطق کارشناسی و
اقتصادی به ویژه در سیاست گذاریهای اقتصادی موجب بروز چنین مسائل پیچیده ای
در اقتصاد ایران شده است؟
فراموش نکنیم که مشکلات فوق را باید در کنار فساد سراسری بدنه حکومت و همچنین تبعیض در تخصیص همین منابع محدود گذاشت و قضاوت کرد. در هر حالی که نهادهای نظامی و حکومتی زیر نظر رهبری به خوبی از بودجه لاغر شده دولت استفاده می کنند، سهم دستگاه های اجرایی همچون صندوق های بازنشستگی، درمان و بهداشت، عمران، ... بسیار محدودتر از گذشته است.
اگر بیکاری یکی از مشکلات امروز کشور ایران است، مشکل اساسی تر شاید عدم دریافت حقوق توسط پرسنل و کارگران حتی شاغل نیز امروز خود بدل به یک مشکل امنیتی شده و حتی آنها که حقوق خودرا دریافت نیز می کند در پرداخت هزینه های اساسی و ابتدایی خانواده عاجز هستند.
با چنین شرایطی، حتی رسیدن به وضعیت کره شمالی نیز شاید دور از ذهن و دست نیافتنی به نظر برسد و واژگانی همچون توسعه اقتصادی و ایجاد رفاه و شغل و توسعه بیشتر به یک شوخی و طنز شبیه خواهد بود.
در نهایت آیا حکومتی با چنین سطح از مشکلات و فساد می تواند به عمر دراز مدت خود امیدوار باشد؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر