بعد از
انتشار ویدوی نحوه انتخاب آقای خامنه ای به رهبری، طرفداران آقای خامنه ای با این
استدلال که اعضای مجلس خبرگان باید مجتهد باشند و بر همین مبنا، در آن سال شکی در
اجتهاد آقای خامنهای وجود نداشته است.
اما
واقعت چیز دیگری میگوید. مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (اصل ۱۰۹)، رهبر باید "صلاحیت
علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه" را داشته باشد، در حالی طبق قانون
انتخابات مجلس خبرگان رهبری (ماده ۳) برای اعضای این مجلس "اجتهاد در حدي
كه قدرت استنباط بعضی مسائل فقهي را داشته باشند" کفایت میکند.
قابل ذکر است که میزان اجتهاد لازم برای اعضای مجلس خبرگان، قبل و بعد از اصلاح
قانون انتخابات خبرگان در سال ۱۳۶۹ همین بوده است.
لذا به
طور مشخص و بدیهی، آقای خامنه ای در سال 68 به هیچ عنوان صلاحیت علمی لازم برای
رهبری را نداشته و انتخاب موقت ایشان خلاف نص صریح قانون اساسی بوده است. با اصلاح
قانون اساسی در همان سال نیز، شرط اجتهاد برای رهبری تغییر نکرده و آقای خامنه ای
همچنان و طبق قانون اساسی اصلاح شده نیز فاقد صلاحیت رهبری بوده است.
آیا کسی
که انتخاب موقت و دائم وی خلاف نص صریح قانون اساسی بوده و نزدیک به 3 دهه بر چنین منصبی نشسته است، می
تواند کشور را به سمت پیشرفت و عزت و صلاح امور پیش ببرد؟ آیا هرگونه صحبت از
قانون گرایی از طرف ایشان، به سخره گرفتن اصل قانون نخواهد بود؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر