۱۳۹۷ دی ۹, یکشنبه

وقتی ترامپ از ترس به خود می لرزد!


در پاسخ به دوست گرامی جناب آقای بهروز عزیزی و بعد از ساعتها تفکر و تعقل و با توجه به بررسی ادله و رعایت کلیه جوانب، در نهایت اینجانب به تحول عمیق قلبی و روحی رسیده و بر خود لازم دیدم ضمن تشکل و سپاس و قدردانی از این دوست گرامی از بابت روشنگری بی حد خود، موارد ذیل را کتبا اعلام نمایم:
1-     اینجانب اقرار می کنم که عراق جزوی از خاور میانه و کشورهای منطقه نیست و وقتی شخص مقام معظم رهبری می فرمایند که ما آمریکا را از منطقه بیرون کرده ایم، منظور معظم له کشور عراق نبوده است.
2-     حتی اگر هم فرض بگیریم که عراق جزیی از منطقه محسوب شود، باز هم بر من مسجل شد و اقرار می کنم که ما، یعنی جمهوری اسلامی ایران آمریکایی ها را با فضاحت از عراق بیرون کرده اند.
3-     اینکه رئیس جمهور آمریکا بدون اجازه و بدون هماهنگی وارد کشور عراق می شود هیچ ربطی به بیرون کردن سربازان ارتش این کشور و عدم حضور ارتش آمریکا در عراق ندارد. رئیس جمهور آمریکا شاید دلش بخواهد خیلی جاها برود، اینکه نشد دلیل.
4-     اینجانب گواهی می دهم که رئیس جمهور آمریکا در همان هواپیما از ترس به خودش می لرزید، حتی گزارشهایی رسیده که چند پتو روی ترامپ انداخته بودند اما او باز هم هی می لرزید، همان شاهدان گواهی داده اند که حتی ترامپ خودش را خیس هم کرده بوده، شوخی که نیست، او جایی می رود که جمهوری اسلامی ارتش آمریکا را بیرون کرده و او قرار است وسط بیابان با چتر از هواپیما خارج شود و این خیلی ترسناک است.
5-     من اقرار می کنم اینکه ترامپ گفته "...ما باید چراغ خاموش به عراق بیاییم و دو بار هم سفرهای قبلی ام لغو شده..."، هیچ ارتباطی به مسائل امنیتی و حفاظتی  و همچنین لزوم حفظ ایمنی جان رئیس جمهور آمریکا در بالاترین حد ندارد.  اینها همه و همه کشک هستند، ترامپ شجاعت را باید از مقامات ایرانی یاد بگیرند که تا همین میدان ولی عصر هم که بخواهند بروند کادر حفاظتی و ایمنی اصلا حضور نخواهد داشت و شخص معظم له و بقیه مقامات همینطوری با پای پیاده و بدون ماشین ضد گلوله و بدون محافظ و بدون لحاظ مسائل ایمنی و امنیتی به میان مردم می روند. این آمریکایی ها از بس که لوس و نونور تشریف دارند و از بس که می ترسند، هی سفرهای قبلی خود را لغو می کنند و همین دلیل دیگری است که اصولاً آمریکایی ها در منطقه حضور ندارند.
6-     اینجانب گواهی و شهادت می دهم که نظام مقدس جمهوری اسلامی به هیچ وجه و به هیچ عنوان پول ملت ایران را در کشور عراق هزینه نکرده، مستشار و نیروی نظامی نداشته، سرمایه گذاری هنگف در این کشور نکرده و از بس که این نظام خوب است، در قلب مردم عراق حضور دارد و ملت عراق همینطوری منتظرند ببینند از ایران چه دستوری می رسد تا آن را اجرا کنند. بر عکس آمریکایی ها که رئیس جمهورش آنقدر بی ادب است که اصلا اهمیتی به دولت و حکومت عراق نمی دهد و چون در عراق اصلا حضور ندارند با هواپیمای خودش صاف وسط عراق پیاده می شود و اینجانب تاکید می کنم که اینها هیچ ربطی به قدرت و نفوذ آمریکا در منطقه و عراق ندارد.
7-     بعضی از همسران و خانواده و فرزندان مقامات نظام مقدس جمهوری اسلامی از بس که به علم و دانش علاقه دارند فقط به قصد ادامه تحصیل به کشور آمریکا می روند و البته از این فرصت هم استفاده می کنند تا پیام اصولی و تغییر ناپذیری نظام جمهوری اسلامی یعنی "مرگ بر آمریکا" را در آن کشور فریاد کنند و تجمعات هر روزه این آقا زاده ها در دیسکوها و کلابها، ببخشید اشتباه شد، در خیابان ها و مقابل کاخ سفید برای رساندن صدای مظلومان عالم به گوش سردم داران نظام سلطه است و بس، بر عکس اینجانب گواهی می دهم که به طور روزمره شاهد حضور همسران و خانواده و فرزندان مقامات عالی ایران در کشور عراق هستیم و هی می روند آنجا زیارت می کنند و حضور دارند و کسانی که می گویند خانواده مقامات ایرانی از ترس نا امنی و شاید برخورد بد ملت عراق جرات ندارند به عراق سفر کنند کذب محض است. کافی است نگاهی به سفرهای مکرر خانواده و همسران و فرزندان مقامات ارشد نظام و سران سه قوه به کشور عراق وعکسهای بی اندازه آنها در محیط مجازی بیاندازیم تا باورمان شود! حضور بانوی اول آمریکا در عراق هم هیچ به معنای توانایی تامین امنیت توسط ارتش آمریکا درعراق نیست و فقط چون ترامپ از تنهایی می ترسد زنش را هم همراه خودش برده بود عراق!
8-     پس از پست آقای عزیزی اینجانب به این نتیجه رسیدم که کمبود پوشک بچه و ایزی لایف در کشور ایران تماماً به دلیل بالارفتن آمار مصرف این کالا در بین مقامات آمریکایی و افسران ارتش این کشور در حین سفر ترامپ به عراق بوده است.

توضیح تکمیلی: اینجانب به هیچ عنوان بنا ندارم به دلیل پرهیز از شخصی کردن مباحث در هیچ پستی، نامی از اعضاء گروه بیاورم. اما اصرار آقای بهروز عزیزی و تکرار این امر ولحن لوده و مسخره آمیز ایشان باعث شد که فقط اینبار این قانون شخصی را نادیده بگیرم. 


۱۳۹۷ دی ۷, جمعه

وقتی ارکان نظام هم به فروپاشی می اندیشند!

دختر اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس پیشین مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت‌وگویی با روزنامه "مستقل" که متن آن پنج‌شنبه ششم دی‌ماه (۲۷ دسامبر) منتشر شد می‌گوید پایه‌های حکومت جمهوری اسلامی "عمدتا از طریق ارعاب" استوار مانده است.
فائزه هاشمی درباره آنچه نگرانی "نخبگان سیاسی" از خطر فروپاشی خوانده شده گفت: «از لحاظ محتوایی این فروپاشی اتفاق افتاده چرا که هر جا را می‌بینی فشل است! هر جا دست می‌گذاری خالی از مدیریت و تدبیر است!»
خانم هاشمی با اشاره به نابسامانی‌های روزافزون در ایران گفت: «مشکلات اقتصادی و اجتماعی روز به روز افزایش می‌یابد، برای دریافت حق اولیه بایستی کلی هزینه پرداخت کرد، تلاش، خشم، افسردگی، ناامیدی، بی‌تفاوتی و رها کردن، ظاهر پر زرق و برق و آباد و باطن توسعه نیافته و زیر جهان سوم داریم، این‌ها نشانه‌های خوبی نیست.»
نگران از فروپاشی جمهوری اسلامی در میان مسئولان ارشد حکومت نیز وجود دارد. محسن رضائی، فرمانده سابق سپاه پاسداران و دبیر کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام اسفند ماه ۹۵ هشدار داده بود که فساد و ناکارآمدی مانند بمب عمل می‌کنند و اگر با آنها مقابله جدی نشود رژیم از درون فرو می‌پاشد.
اینها را من نگفته ام، تماماً گفته های دختر یکی از ارکان نظام مقدس است و آن دیگری فرمانده اسبق نظام و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام است، آیا پاسخی به این گفته های تماماً حق و درست و منطقی هست؟!
 

آنها کی نابود می شوند؟ ما کی نابود می شویم؟

دو ماه بعد از توافق هسته ای ایران و گروه ۱+۵، موسوم به برجام، آیت الله خامنه ای در جریان یک سخنرانی خبرساز در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۳۹۴ گفت: "برخی صهیونیست‌ها گفته اند با توجه به نتایج مذاکرات هسته ای، ۲۵ سال از دغدغه ایران آسوده شده ایم، اما ما به آنها می گوییم شما ۲۵ سال آینده را، اصولاً نخواهید دید و به فضل الهی، چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت".
سپاه پاسداران نیز روی موشکهای خود جمله "اسراییل باید نابود شود" را می نویسد و البته آقای ظریف هم می گوید ما نگفتیم اسراییل را نابود می کنیم!
یک جورایی کی بود کی بود من نبودم! تا لب مرز اسراییل نیرو می بریم، تجهیزات نظامی می بریم، از تمام گروه های نظامی علیه اسراییل حمایت می کنیم، 40 سال شعار استراتژیکمان "مرگ بر اسراییل" است، حالا هم اصلا ما که نبودیم، اصلا ما با اسراییل چیکار داریم؟ آیا قانوناً و بر مبنای اصول دیپلماتیک هیچ کشوری حق دارد در خصوصی نابودی یک کشور دیگر عضو سازمان و زمان نابودی اش اظهار نظر کند؟ اگر کشوری دیگر همین اظهار نظر را در مورد ما داشته باشد عکس العمل ما چگونه خواهد بود و انتظار داریم که دنیا چه واکنشی نسبت به چنین سخنان سخیف احتمالی داشته باشد؟!
به کسانی که چنین با وقاحت به دوربین ذل می زنند و دروغ میگویند چه باید گفت؟! آیا با چنین سیاست خارجه ای می توان امید به بهبود روابط با سایر کشورها و بهبود اوضاع اقتصادی داشت؟!
 

اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا...

در تمام 40 سال گذشته اعتراضاتی کم و بیش به عملکرد مسئولین ارشد نظام و کلیت حکومت وجود داشته است، اما از دیماه 96 به بعد شعارها بیشتر و بیشتر نشان از خشم و استیصال شده‌اند.
مردمی که می‌گویند "گرسنه‌‎ایم"، "آب نداریم"، "هوا نداریم"، یا بیان دیگری از "ملت رو ذله کردین" در شعار "سر اومد، سر اومد/کاسه صبر ملت". و یا "اسلام رو پله کردن/ملت رو ذله کردن".
اکنون اما بشنویم تحلیل وزیر کشور، آقای رحمانی فضلی از این اعتراضات: "... نه در دیماه گذشته، نه در اعتراضات کامیون داران و بازار، نه در مسائل اقوام و اقلیت ها هیچگونه سازمان یافتگی از سوی اصناف یا جریانات سیاسی و یا حضور به صورت متشکل در این وقایع مطرح نبوده است."
این گفته آقای رحمانی به طور مشخص در تضاد مستقیم است با تمام گفته های مقامات در پیش از این که می گفتند در اعتراضات یکسال گذشته رد پای آمریکا و اسراییل و منافقین و ... دیده می شود.
چند روز پیش نیز مقام معظم رهبری پیش بینی فرمودند که دشمن برای سال آینده برنامه هایی دارد و ما باید هوشیار باشیم، آیا معنای معظم له این نیست که هر گونه اعتراضی را همچون گذشته به خارج منتصب می کنیم و به این بهانه با مشت آهنین همه معترضین را سرکوب می کنیم؟ ما قصد کنار رفتن نداریم و مردم تصور نکنند که می توانند ما را از سر سفره بیت المال حذف کنند ...!
پیش بینی اعتراضات پیش رو اصلا کار سختی نیست، ملت عصبانی و ناراحت هستند و اعتمادی به چنین نظامی که جز فقر و نکبت و فساد ارمغانی برایشان نداشته ندارند.
به نظر می رسد جناح های مختلف هم دیگر نفوذی بر ملت ندارند، چرا که: "اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا!"
 

وقتی رئیس جمهور آمریکا هیچ توجهی به حرفهای معظم له نمی کند!

مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای فرمودند که جمهوری اسلامی ایران آمریکایی ها را از عراق بیرون انداخت. ما مردم هم البته این حرف معظم له را با دل و جان باور کرده و به آن ایمان داریم، اما به نظر می رسد رئیس جمهور آمریکا خیلی به این حرفها اهمیت نداده و در روز روشن و بدون کسب اجازه از مقامات عراقی صاف بلند می شود از آمریکا می آید عراق، با بانوی اول آمریکا، وسط نیروهای آمریکایی، چند ساعت می ماند، خوش و بشی می کند، سال نو را به سربازان آمریکایی تبریک می گوید، و بر می گردد. انگار نه انگار که ما ارتش آمریکا را بیرون کرده ایم! انگار نه انگار که اصلا باید از مقامات عراقی اجازه بگیرد، انگار برای پیک نیک داره می ره سیزده بدر!
باز هم تاکید می کنم که من شخصاً همه حرفهای مقام عظمای ولایت و امامت را باور می کنم، اما چرا این آمریکایی ها خودشان باور نمی کنند، مسئله ای است که لابد خود آمریکایی ها باید پاسخ بدهند!
 

۱۳۹۷ دی ۶, پنجشنبه

نسل ما پاسوز کیست؟

محمد نجفی، وکیل دادگستری زندانی در اراک، روز ۲۸ آذر با انتقال به شعبه بازپرسی دادگستری شازند  به دلیل نامه نوشتن به آیت الله خامنه‌ای رهبر ایران به عنوان «تشویش اذهان عمومی» تفهیم اتهام شده است. این تفهیم اتهام در شرایطی برای آقای نجفی صورت گرفته که او در حال گذراندن سه سال حکم حبس خود در زندان اراک است. نجفی در شهریور امسال در انتقاد به سیاست‌های جمهوری اسلامی در صفحه فیسبوک خود نامه ای خطاب به آیت الله خامنه‌ای منتشر کرده و عنوان کرده بود: «آقای خامنه‌ای نسل ما پاسوز شما است.»
1-      آیا نامه نوشتن برای رهبر عالی قدر و فرزانه نظام مقدس جمهوری اسلامی جرم است؟
2-      آیا نامه نوشتن برای رهبری باعث تشویش اذهان عمومی می شود؟ چه کسی از کل جامعه ایران منتقد چنین نامه ای هستند و با آن مخالفند و با این نامه نگاری ذهن و رو حشان آشفته شده است؟
3-      آیا چنین سیاستهایی مصداق همان خون گریستن ملتی نیست که حتی احتمال رهبری شخصی چون حضرت آیت الله خامنه ای ممکن باشد؟
4-      با وجود چنین سطح از آزادی بیان و البته تحمل و انتقاد پذیری مسئولان، آیا نظام مقدس جمهوری اسلامی همانطور که شخص رهبری فرمودند آزادترین و مردم سالارترین کشور دنیا نیست؟
5-      آیا نامه نگاری ها و طرح پرسشهای شخصی همچون این نگارنده در فضای سیاسی و قضایی کشور یک خطر محسوب می شود؟ آیا این نامه ها و طرح سوالها باعث تشویض اذهان عمومی نشده است؟ آیا این نگارنده هم باید منتظر عواقب این عمل مجرمانه خود باشد؟!
...