مبانی بحث و گفتگو و مباحثه و قضاوت در خصوص نظریات دیگران:
1-کسی که متکلم وحده بوده و در جمعی به سخنرانی می پردازد، یا کتابی یا مقاله ای نوشته یا پستی در فضای مجازی منتشر می کند، برای اثبات حرف و نظر خود از مبانی خود استدلال می کند و این دیگران هستند که در خصوص حرف و سخن و نظر گوینده (کبرا) و همچنین اساس و منطق و پیشنیاز او (صغرا) در نهایت قضاوت می کنند. به طور مثال گالیله در سخنرانی خود زمین را گرد دانسته و برای این سخن و ادعای خود دلایل و صغراهایی نام ذکر کرده که اساس همان مقدمات هم از نظر عامه مردم محل اشکال بوده و در نهایت نتوانستند سخن او را درک کرده و بفهمند. یا سخنرانی در مجلسی مذهبی ادعایی می کند که برای اثبات حرف خود از مقدمات دینی و شرعی دین خود مثال می زند، حال آنکه در جمع مدعوین بسیاری کسان بودند که دین گوینده را اصولا قبول نداشتند، در نهایت هم شخص سخنران با همه منطق، استدلال و مقدمات خود مورد قضاوت قرار می گیرد.
2- کسانی که به مباحثه و بحث و گفتگو می پردازند، برای اثبات نظر خود معمولاً از مقدمه و اساس و قوانین مورد قبول طرف مقابل استفاده می کنند. به طور مثال برای اینکه به کسی اثبات کنیم برای عبور از خیابان باید اول به سمت چپ نگاه کنی و بعد در وسط خیابان که رسیدی به سمت راست، گوینده نمی تواند بگوید تو که خودت در یک کشور با قوانین برعکس زندگی می کنی، یا خودت راننده نیستی! به این دلیل ساده که این قانون باید مورد قبول و پذیرش مخاطب قرار گیرد. یا به طور مثال وقتی از حلیت و تجویز امری برای کسی صحبت می کنیم، باید از مبانی فکری خود شخص استفاده کنیم و اگر وی مسلمان است، باید از مبانی دین اسلام استفاده شود تا طرف مخاطب بهتر و سریعتر موضوع را بپذیرید.
3-هرگونه توهین لفظی و خانوادگی و منتسب کردن مخاطب به حیوانات و ... نشان از سطح ادب و البته بینش و هوش گوینده داشته و جز فرافکنی و فرار از پاسخ، توجیه و دلیلی ندارد!
1-کسی که متکلم وحده بوده و در جمعی به سخنرانی می پردازد، یا کتابی یا مقاله ای نوشته یا پستی در فضای مجازی منتشر می کند، برای اثبات حرف و نظر خود از مبانی خود استدلال می کند و این دیگران هستند که در خصوص حرف و سخن و نظر گوینده (کبرا) و همچنین اساس و منطق و پیشنیاز او (صغرا) در نهایت قضاوت می کنند. به طور مثال گالیله در سخنرانی خود زمین را گرد دانسته و برای این سخن و ادعای خود دلایل و صغراهایی نام ذکر کرده که اساس همان مقدمات هم از نظر عامه مردم محل اشکال بوده و در نهایت نتوانستند سخن او را درک کرده و بفهمند. یا سخنرانی در مجلسی مذهبی ادعایی می کند که برای اثبات حرف خود از مقدمات دینی و شرعی دین خود مثال می زند، حال آنکه در جمع مدعوین بسیاری کسان بودند که دین گوینده را اصولا قبول نداشتند، در نهایت هم شخص سخنران با همه منطق، استدلال و مقدمات خود مورد قضاوت قرار می گیرد.
2- کسانی که به مباحثه و بحث و گفتگو می پردازند، برای اثبات نظر خود معمولاً از مقدمه و اساس و قوانین مورد قبول طرف مقابل استفاده می کنند. به طور مثال برای اینکه به کسی اثبات کنیم برای عبور از خیابان باید اول به سمت چپ نگاه کنی و بعد در وسط خیابان که رسیدی به سمت راست، گوینده نمی تواند بگوید تو که خودت در یک کشور با قوانین برعکس زندگی می کنی، یا خودت راننده نیستی! به این دلیل ساده که این قانون باید مورد قبول و پذیرش مخاطب قرار گیرد. یا به طور مثال وقتی از حلیت و تجویز امری برای کسی صحبت می کنیم، باید از مبانی فکری خود شخص استفاده کنیم و اگر وی مسلمان است، باید از مبانی دین اسلام استفاده شود تا طرف مخاطب بهتر و سریعتر موضوع را بپذیرید.
3-هرگونه توهین لفظی و خانوادگی و منتسب کردن مخاطب به حیوانات و ... نشان از سطح ادب و البته بینش و هوش گوینده داشته و جز فرافکنی و فرار از پاسخ، توجیه و دلیلی ندارد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر